راهی به قلب حسین (شب هفتم)

بازدید: 759 بازدید

بسم الله الرحمن الرحیم

راهی به قلب حسین

شب هفتم:

سطوح محبوبیت نزد امام حسین

ماهیت موضوع:

تشویق مخاطب برای شبیه شدن به اهل بیت

انگیزه سازی

یکی از شهدای نازنین کربلا پیرمردی است که هرچند نام و شهرتی از اون تو تاریخ نقل نشده اما داستان عشق بازی زیبایی با اباعبدالله علیه السلام داره و یه وجه شبهاتی نیز بین اون شهید عزیز و شما عاشقان امام حسین که گرما بخش این مجلس شدید، وجود داره که این داستان رو شنیدنی تر میکنه:

یکی از تجار کوفی نقل میکنه که من با پدرم برای تجارت از کوفه به شهرهای دیگه مسافرت می کردیم، هربار که به یکی از کاروانسرا های عراق می رسیدیم  پیرمردی را می دیدیم که زیر سایه بانی در کنار کاروانسرا نشسته وهر کاروانی که از راه میرسه بلند میشه، میاد نزدیک و خوب کاروان رو بررسی میکنه و بعد ناامید برمیگرده زیر سایه استراحت میکنه. یک بار پدرم جلو رفت و پرسید: پدرجان اینجا تو بیابون بدون خونه و زندگی و کار  دنبال چی میگردی؟

 

گفت: من وقتی جوان بودم خدمت آقا رسول الله بودم، امام حسین علیه السلام که اون زمان کودکی بود وارد شد. بلافاصله رسول خدا بلند شدن امام حسین رو در بغل گرفتند و روی پاهای خودشان گرفتند و با حالت گریه فرمودند که این حسین من یه روزی در سرزمینی به نام کربلا تنها و غریب می مونه . هر کدوم از شما ها اون روز به فریادش برسید و یاریش کنید ، فردای قیامت با من رسول الله محشور خواهید شد. سالها از این قضیه گذشت تا اینکه من چند وقت پیش از اینجا رد میشدم، فهمیدم نام این سرزمین کربلا است ، تا نام این سرزمین رو شنیدم یاد کلام آقا رسول الله افتادم ،از ابی عبدالله علیه السلام سراغ گرفتم .گفتند از مکه به سمت کوفه حرکت کرده فهمیدم پیش بینی حضرت داره اتفاق می افته.

اینجا موندم و به انتظار نشستم تا وقتی امام حسین علیه السلام وارد سرزمین کربلا شدند اولین کسی باشم که به یاری پسر رسول خدا می روم.
ما برگشتیم به کوفه، بعد از حادثه عاشورا پدرم گفت: بریم ببینیم برای این پیرمرد چه اتفاقی افتاد. رفتیم کربلا دیدیم کمی پایین تر از بدن ابی عبدالله علیه السلام بر زمین افتاده.[۱]

بین این پیرمرد و شما وجه شباهت مهمی وجود داره، درسته که همه کسانی که به یاری آقا رفتند و در راه امامشان جنگیدن مأجور عنداالله هستند اما بالاخره السابقون السابقون اولئک المقربون..بالاخره فرقه بین این پیرمرد که از قبل امام تو کربلا به انتظار امامش نشسته بود و اون کسانی که روز آخر یا لحظات آخر به یاری امامشون شتافتند.

خیلی از ما ها فکر میکنیم که بعد از حساب و کتاب قیامت ، مردم دو دسته اند :

ü    دسته اول کسانی  که به خاطر گناهانشون از چشم و دل خدا افتادند و به جهنم میرند.

ü    دسته دوم کسانی که محبوب خدا هستند و به بهشت میروند.

اما این یک تصور اشتباهه . کی گفته مردم بعد حساب کتاب قیامت دو دسته می شوند.

خداوند در سوره واقعه میفرماید : مردم در قیامت دو گروه نیستند . بلکه سه گروه اند.

وَ کُنْتُمْ أَزْواجاً ثَلاثَهً

ü    گروه اول: اهل شقاوت

وَ أَصْحابُ الْمَشْئَمَهِ ما أَصْحابُ الْمَشْئَمَهِ

«مشئمه» از «شؤم» به معناى شقاوت است،‏ کسانی که به خاطر گناهانشون، خدا اونها را دوست ندارد.

ü    گروه دوم: اهل سعادت

فَأَصْحابُ الْمَیْمَنَهِ ما أَصْحابُ الْمَیْمَنَه

«میمنه» از «یمن» به معناى برکت و سعادت‏ است کسانی که خدا آنها را دوست دارد.

ولی یه دسته سومی هستند که نه تنها خدا از اونها بدش نمیاد و نه تنها دوستشون داره، بلکه خدا عاشقشونه خیییلی دوستشون داره

ü    گروه سوم: اهل قرب الهی

وَ السَّابِقُونَ السَّابِقُونَ أُولئِکَ الْمُقَرَّبُونَ

اینها چیزی بالاتر از بهشت به دست میارند، اون هم مقام قرب الهیست.

در سوره فاطر نیز به این مطلب اشاره شده که مردم سه دسته هستند:

فَمِنْهُمْ ظالِمٌ لِنَفْسِهِ وَ مِنْهُمْ مُقْتَصِدٌ وَ مِنْهُمْ سابِقٌ بِالْخَیْراتِ

ü    یک گروه، افراد ظالم و گنهکار

ü    یک گروه، افراد متوسط و میانه

ü    یک گروه، افراد عالى و ممتاز

خدا کسانی که در بهشت هستند را دوست داره اما اینطور نیست که همه را به یک اندازه دوست داشته باشد.

اقناع اندیشه

تو قیامت کبری قانون خدا اینطوره . تو قیامت کربلا هم همین قانون حکم فرماست.

همه کسانی که زیر پرچم امام حسین علیه السلام هستند محبوب دل امام هستند، اما اینطور نیست که آقا همه را به یک اندازه دوست داشته باشند. درجه بندی داره ! این نکته ای که میگم فقط یه مثال هستش برای تقریب به ذهن:

یه عده توی بهشت:

o      سالی یه بار امام حسین را میبینن!

o      یه عده ماهی یه بار !

o      یه عده هفته ای یه بار !

o      یه عده روزی یه بار !

o      یه عده هم تو بهشت لحظه به لحظه در کنار امام حسین هستند.

طوری که دیگه به نعمتهای بهشتی توجهی نمی کنند.

امام حسین علیه السلام کسانی را دور خودشون جمع میکنند که لایق محبت اون حضرت باشند و هر چه محبت ما در قلب امام بیشتر باشد، توفیق همجواری در بهشت در کنار امام بیشتر است.

شهید عزیز محمدرضا فراهانی شش روز از جنگ گذشته بود که شهید شد. همرزمش میگه یه شب خوابش رو دیدم.

بغلش کردم و گفتم: رفیق سراغ ما رو نمی گیری؟

چیزی نگفت. گفتم: تا نگی اون دنیا چه خبره ولت  نمی کنم!

گفت: ببین فقط یه مطلب میگم اونم اینکه ما شهدا، شب های جمعه میریم خدمت آقا ابا عبدالله علیه السلام…[۲]شهدا اینجوری محبوب دل امام شدن.

اگر کسی بخواد محبوب دل امام حسین علیه السلام بشه اولین درجش اینه که پاک بشه مثل حر.

حر گناهکار بود. گناهش هم کوچک نبود اما وقتی توبه کرد و پاک شد محبوب دل امام حسین علیه السلام شد.

 

پس برای ورود به قلب پاک حسین علیه السلام اول باید از گناه و آلودگی پاک بشیم؛ همون طوری که اگر کسی بخواد به قرآن دست بزنه باید جسمش پاک باشه، کسی  هم که بخواد وارد قلب سید الشهداء علیه السلام بشود باید روحش از گناه پاک باشه، آخه آقا قرآن ناطق هستند و لا یَمَسُّهُ‏ إِلَّا الْمُطَهَّرُونَ امام حسین علیه السلام چشمی که آلوده باشه رو دوست نداره.

o      روز عاشورا چشمای زیادی نابینا شد. اما اون چشمی که با نابینا شدنش قلب حسین علیه السلام را به درد آورد چشم عباس بود. چون امام میدونه عباس با این چشم حتی یک بار هم نگاه به نامحرم نکرده!! یک بار هم حرام خدا رو مرتکب نشد.

o      دستای زیادی روز عاشورا به زمین افتاد اما اون دستی که با قطع شدنش کمر سید الشهداء علیه السلام را شکست دستای علمداره !چرا ؟ چون آقا میدونه عباس با این دستها گناه نکرده . با این دستها کسی را اذیت نکرده.

قطعا امام حسین دستایی رو که خودنمایی کردن و دست زو ربر سر نا توان فرود آوردن دوست ندارند. آقایی زور بازو خودت رو به رخ میکشی و دوست داری در منزل حرف، حرف شما باشه دقت کن که پیامبر اکرم فرمود:

فَأَیُّ رَجُلٍ لَطَمَ امْرَأَتَهُ لَطْمَهً أَمَرَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ مَالِکاً خَازِنَ النِّیرَانِ فَیَلْطِمُهُ عَلَى حُرِّ وَجْهِهِ سَبْعِینَ لَطْمَهً فِی نَارِ جَهَنَّم‏[۳]

کسی که به صورت همسرش سیلی بزند خداوند به آتش بان جهنم دستور می دهد هفتاد سیلی به او بزند.  مراقب باشیم گناه نکنیم و گرنه دیگه تو قلب امام حسین علیه السلام جایی نداریم و اگر احیانا در نامه اعمال ما گناهی هم وجود دارد، سریع توبه کنیم.

امام باقر علیه السلام مى‏فرماید:

التَّائِبُ‏ مِنَ‏ الذَّنْبِ‏ کَمَنْ‏ لَا ذَنْبَ‏ لَه[۴]‏

توبه کننده از گناه مانند آن است که گناهى نکرده است.

چگونه میتوانیم یک توبه صحیح داشته باشیم؟

·       اولا از معصیتی که مرتکب شدیم شرمنده باشیم و احساس پشیمانی داشته باشیم

·       دوما تصمیم بگیرم و مصمم بشیم که دیگه این معصیت رو تکرار نکنیم.

·       سوما سعی کنیم فعل اشتباه را جبران نمائیم.

روز عاشورا حر به خاطر اینکه دل بچه های پیغمبر را شکسته بود خیلی شرمنده بود. تصمیم خودش رو گرفته بود که از سپاه یزید جدا بشه، اما این  قلب حر را آروم نمیکرد. تصمیم گرفت کار زشت خودش را با یاری سید الشهداء علیه السلام جبران بکنه. زمانی که رسید نزدیک امام حسین علیه السلام سرش از شدت شرمندگی پایین بود، آقا فرمودند إرفع رأسک سرتو بلند کن.

کسی که با حسین باشه سر افکنده نیس. هر کی در خونه امام حسین علیه السلام بیاد سر به زیر نیست. یا اباعبدالله منم با گناهام دل شما را شکستم. آقا یه دنیا شرمنده ام. اونقدر شرمنده ام که روی نگاه کردن تو چشمای شما را ندارم. آقا میشه امشب به منم بگی ارفع راسک سرتو بلند کن. پس اگر کسی بخواهد محبوب دل امام بشود  اولین درجه اینه که از گناهان پاک بشه. وقتی توبه کردیم محبوب دل امام میشیم.

اما یه عده هم هستند که امام حسین علیه السلام از دسته اول بیشتر دوستشون داره . اونقدر محبوب دل آقا هستند که خود آقا برای اونها دعوت نامه میفرسته . دعوت نامه به بهشت.

انگار امام دوست نداره تو بهشت تنها باشه. اونقدر اینها را دوست داره که میگه ما باید با همدیگه بریم بهشت. مثل حبیب ابن مظاهر، امام حسین علیه السلام براش نامه نوشتند که از قافله شهدای کربلا جا نمونه. ابا عبد الله الحسین یازذه پرچم سپاه را به یازده شیر مرد دادند و پرچم دوازدهم را روی زمین گذاشتند. عده ای از اصحاب از حضرت درخواست کردند که افتخار پرچمداری پرچم دوازدهم را به آنها بدهند اما امام با ملاطفت فرمودند: یأتی ایها صاحبتها

یعنی میشه یه روز هم امام زمان برای ما نامه بنویسند و ما را به خیمه سبز و قشنگشون دعوت کنند. بگن فلانی دل ما برات تنگ شده بیا ببینمت.

چکار کنیم همانطور امام زمان حبیب برای اون دعوت نامه مینویسه، امام زمان ما هم برامون نامه بنویسن؟؟

دعوت نامه به بهشت نه ! دعوت نامه به قلب حسین علیه السلام
جواب این سوال را تو نامه امام حسین علیه السلام به حبیب ابن مظاهر میشه فهمید.

آقا در اون نامه چند تا ویژگی واسه حبیب بیان میکنه که من فقط به یه دونه از اون ویژگیها اشاره میکنم. امام حسین علیه السلام در نامه به حبیب مینویسند و انت ذو شیمه و غیره . حبیب تو یک آزاد مرد با غیرت هستی . پس معلوم میشه امام حسین علیه السلام  ، آدمای با غیرت را دوست داره.

غیرتمند ها رو فقط امام حسین دوست نداره بلکه خداوند متعال هم افراد غیرتمند رو دوست دارد.

نبی مکرم اسلام صلی الله علیه وآله فرمودند :

إنّ اللّه َ تعالی یُحِبُّ مِن عِبادِهِ الغَیورَ

یا فرمودند :

إنّ الغَیرَهَ مِن الإیمانِ[۵]

غیرت داشتن از نشانه های ایمان است. به نظر شما کسی که همسرش را با پوشش بد و آرایش تو خیابون میاد و باعث به گناه افتاده جوونای زیادی میشه، آیا می تونه تو قلب امام حسین علیه السلام  جایی داشته باشه؟ حبیب محبوب دل امام بود چون با غیرت بود . این مرتبه دوم محبوبیت نزد امام حسینه . اما یه عده هستند که امام اونها را حتی بیشتر از حبیب دوست دارد !!!

پرورش احساس

بالاترین مرتبه محبوبیت نزد امام چیه؟ آدم گاهی اوقات آنچنان محبوب دل امامش میشه که امام میگه من بدون تو دنیا و زندگی دنیا را نمیخوام. ببینید یه نفر چقدر میتونه تو قلب امامش جا داشته باشه . و بین شهدا یه نفر هست که این جایگاه را در دل امام حسین علیه السلام داره و اون شخص کسی نیست جز علی اکبر میوه دل ابا عبد الله الحسین. وقتی آقا بالای سر علی اکبرشون اومدن و سر علی اکبر را به دامن گرفتند یه جمله ای گفتند که نشون میده علی اکبر به اوج قله محبوبیت رسیده.

امام حسین علیه السلام بالای سر علی اکبر ناله زدند علی الدنیا بعدک العفاء

یعنی علی جان ، پسرم بعد از مرگ تو دیگه دنیا را نمیخام .  دیگه دنیا ارزشی نداره.

شاید یه عده بگن خب ، این جمله ناشی از احساسات پدارنه امام حسین علیه السلام به پسر عزیزشون هست و این طبیعیه چون هر پدری پسرش را این چنین دوست داره.

اما من میخام یه جمله ای از امام حسین علیه السلام بگم که نشون میده محبوبیت علی اکبر بخاطر رابطه پدر و فرزندی نبوده.

شما ببینید، اون زمانی که علی اکبر نزد امام آمد و اجازه رزم در میدان گرفت، حضرت بدون درنگ، اجازه نبرد را صادر کردند، وقتی علی اکبر به میدان رفتند امام حسین علیه السلام پشت سر علی اکبر نفرمودند خدایا تو شاهد باش من پسرم را به میدان نبرد میفرستم.

حضرت عرضه داشتند

اللَّهُمَّ اشْهَدْ فَقَدْ بَرَزَ إِلَیْهِمْ

·       غُلَامٌ أَشْبَهُ‏ النَّاسِ

o      ‏ خَلْقاً

o      وَ خُلُقاً

o      وَ مَنْطِقاً بِرَسُولِک

‏ جوانی را راهی میدان میکنم. پس معلوم میشه علت این محبوبیت چیزی فراتر از رابطه پدر و فرزندیست. علت محبوبیت علی اکبر شباهت داشتن به پیامبر خداست. یعنی اگر کسی میخواد محبوب دل امام بشود اخلاق و رفتارش شبیه پیامبر اکرم صلی الله علیه و اله باشد. و هر چه این شباهت بیشتر باشد این محبوبیت بیشتر است…

در کتاب پند تاریخ یه داستان زیبایی آورده که شاید کمتر شنیده باشید . نقل شده بعد از اینکه فرعون و فرعونیان در تعقیب حضرت موسی و یارانشون وارد رود نیل شدند، به اذن خدا شکافی که در دریا ایجاد شده بود بسته شد و همه فرعونیان هلاک شدند. به جز یک نفر!!! خدا بدون علت دست کسی را نمیگیره. باید برای نجات بهونه ای دست خدا داد.

ننننننننننننننننننننننننننننن

حضرت موسی علیه السلام از خدا پرسید خدایا ! چی شد که از بین این همه سپاه فرعون دست این شخص را گرفتی. مگه این شخص چه کار خوبی انجام داده بود. خطاب رسید: یا موسی این شخص لباس پوشیدنش مثل شما بود. و همین که یک شباهتی به تو داشت بهانه خوبی بود تا من دستش را بگیرم و نجاتش بدم.

امیرالمومنین در روایتی می فرمایند هر کس که شبیه پیامبر اکرم صلی الله علیه و اله باشد محبوبترین افراد نزد خداست.

أَحَبُ‏ الْعِبَادِ إِلَى اللَّهِ تَعَالَى الْمُتَأَسِّی‏ بِنَبِیِّه‏

‏ تا حالا از خودمون سوال کردیم زندگی ما چقدر شبیه پیغمبر خداست؟
صحبت کردنمون ، غذا خوردنمون ، خوابیدنمون نماز خوندنمون و …

همه این حرف ها درست، اما من میخوام یه جمله به خدا بگم میخوام بگم خدایا اگر من هیچ شباتی به پیامبرت نداشته باشم یه خصلتی دارم که مثل پیامبر تو هستش و اون اینه که من امام حسین علیه السلام را دوست دارم، شنیدم پیامبر هم امام حسین رو خیلی دوست داشته، اصلا ما تا اسم امام حسین علیه السلام میاد آسمون چشمامون ابری میشه بارونی میشه. خدایا تو دست دشمن خودت که تو سپاه فرعون بود را گرفتی چون یه شباهت به پیغمبرت داشت من که معتقد به وحدانیت و ربوبیت تو هستم، منم یه شباهت به پیامبرت دارم. منم مثل پیامبرت در عزای سید الشهداء علیه السلام گریه کردم .

چقدر زندگی این شهدای ما قشنگه طلبه شهید مصطفی آقاجانی در جاده خمپاره خورد و سرش قطع شد. دیدند که سر بریده، لب هاش تکون می خوره و یا حسین میگه. بعد از شهادت کوله پشتی اش رو باز کردند ، توی برگه ای نوشته بود:

·       خدایا! امام حسین ع با لب تشنه شهید شد، من هم می خوام تشنه شهید بشم. وقتی ایشون شهید شد تانکرهای آب خالی بوده و فرمانده برای رزمنده ها تقاضای آب کرده بود.

·       اربابم با سر بریده شهید شده و سرش رو از پشت بریده اند ، من هم می خوام از پشت سرم بریده شود، نقل می کنند که خمپاره از پشت سر به شهید برخورد کرده.

·       سر بریده ی مولایم امام حسین بالای نی قرآن می خواند، من سرّش را نمی دانم، ولی می خواهم با سر بریده یا حسین بگویم.[۶]

یا اون شهید بزرگوار دیگه ای که همه ی زندگی اش با حضرت زهرا پیوند خورده بود. وقتی ازدواج کرد مهریه زنش شد مهریه ی حضرت زهرا. دو تا آرزو توی زندگی داشت: اول اینکه خدا بهش یه دختر بده تا اسمش رو بزاره فاطمه. دوم اینکه وقتی شهید شد گمنام بمونه مثل حضرت زهرا. جفت آرزوهاش مستجاب شد و بابای فاطمه گمنام موند.

ابوریاض یکی از افسرای عراقی میگه:

توی جبهه جنوب مشغول نبرد با ایران بودیم که دژبانی من رو خواست. فرمانده مان با دیدن من خبر کشته شدن پسرم رو بهم داد. خیلی ناراحت شدم. رفتم سردخانه ، کارت و پلاکش رو تحویل گرفتم. اونا رو چک کردم ، دیدم درسته. رفتم جسدش رو ببینم. کفن رو کنار زدم ، با تعجب توأم با خوشحالی گفتم: اشتباه شده، اشتباه شده، این فرزند من نیست…

افسر ارشدی که مأمور تحویل جسد بود گفت: این چه حرفیه می زنی؟ کارت و پلاک رو قبلا چک کردیم و صحت اونها بررسی شده. هر چی گفتم باور نکردند.کم کم نگران شدم با مقاومتم مشکلی برام پیش بیاد.
من رو مجبور کردند که جسد را به بغداد انتقال بدم و دفنش کنم. به ناچار جسد رو برداشتم و به سمت بغداد حرکت کردم تا توی قبرستان شهرمون به خاک بسپارم. اما وقتی به کربلا رسیدم، تصمیم گرفتم زحمت ادامه ی راه رو به خودم ندهم و اون جوون رو توی کربلا دفن کنم. چهره ی آرام و زیبای آن جوان که نمی دانستم کدام خانواده انتظار او را می کشید، دلم را آتش زد. خونین و پر از زخم، اما آرام و با شکوه آرمیده بود. او را در کربلا دفن کردم، فاتحه ای برایش خواندم و رفتم…

سال ها از آن قضیه گذشت. بعد از جنگ فهمیدم پسرم زنده است. اسیر شده بود و بعد از مدتی با اسرا آزاد شد. به محض بازگشتش، ازش پرسیدم: چرا کارت و پلاکت رو به دیگری سپردی؟

وقتی داستان مربوط به کارت و پلاکش رو برایم تعریف کرد، مو به تنم سیخ شد
پسرم گفت: من رو یه جوون بسیجی ایرانی و خوش سیما اسیر کرد. با اصرار ازم خواست که کارت و پلاکم رو بهش بدم. حتی حاضر شد بهم پول هم بده. وقتی بهش دادم ، اصرار کرد که راضی باشم.

 

بهش گفتم در صورتی راضی ام که بگی برای چی میخای. اون بسیجی گفت: من دو یا سه ساعت دیگه شهید میشم، قراره توی کربلا در جوار مولا و اربابم حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام دفن بشم، می خوام با این کار مطمئن بشم که تا روز قیامت توی حریم بزرگترین عشقم خواهم آرمید…[۷]

رفتارسازی

پس هر چقدر شباهت به پیامبر بیشتر باشه محبوبیت بیشتر است و اگر علی اکبر محبوبترین افراد در دل امام حسین علیه السلام بود، بخاطر این هست که شبیه ترین افراد به پیامبر بود. سوال اینجاست:

اگر ما بخواهیم بیشترین شباهت را به پیامبر داشته باشیم چکار باید بکنیم؟

وجود پر خیر برکت نبی مکرم اسلام صلی الله و علیه واله خودشون جواب این سوال را فرمودند:

إِنَّ أَشْبَهَکُمْ‏ بِی‏ أَحْسَنُکُمْ خُلُقاً

شبیه ترین شما به من خوش اخلاق ترین شماست.

ممکنه یه نفر سوال کنه: حاج آقا خوش اخلاقی یک مفهوم کلی هست. میشه یه مقدار توضیح بیشتری بدید و معیار مشخص کنید؟

–         خوشبختانهنیازی به ارائه معیار از طرف من نیست؛ چرا که از حضرت امام صادق دقیقا همین سوال رو پرسیدن و جوابی رو که امام فرمودند رو براتون نقل می کنم.

این حدیث سه معیار عالی می فرمایند که امشب این ها رو براتون بیان میکنم، و اگر کسی این سه تا کار را انجام بدهد، نمره بیست خوش اخلاقی را میگیره.

از امام صادق علیه السلام سوال کردند:

مَا حَدُّ حُسْنِ‏ الْخُلُقِ؟

مرز خوش اخلاقی چیست؟

آقا فرمودند: سه تا چیز !!!

o      تُلِینُ جَنَاحَکَ یعنی نرمخو باشیم.

بعضیا آدمها خیلی خوب هستند، اما وقتی باهاشون برخورد میکنیم خیلی سرد و بی روح اند و به اصطلاح اصلا آدم را تحویل نمیگیرند.

–          کَیْفَ مُدَاعَبَهُ بَعْضِکُمْ بَعْضاً

–          قُلْتُ قَلِیلٌ

–          قَالَ فَلَا تَفْعَلُوا[۸] فَإِنَّ الْمُدَاعَبَهَ مِنْ حُسْنِ الْخُلُقِ وَ إِنَّکَ لَتُدْخِلُ بِهَا السُّرُورَ عَلَى أَخِیکَ[۹]

یونس شیبانى میگه: حضرت صادق علیه السلام به من فرمود:

شوخى‏ کردن‏ شما با همدیگر چگونه است؟

عرض کردم: کم است و زیاد اهل شوخی نیستیم

فرمود: این گونه نباشید زیرا شوخى از خوش خلقى است، و تو بدان وسیله برادرت را خوشحال و مسرور می کنى.

البته همه شما این نکته را میدونید که وقتی شوخی میکنیم نباید مرتکب گناه بشیم.

و از مصادیق نرم خویی این هست که آقا وقتی از سر کار به خونه بر میگردند چند دقیقه ای را با وجود همه سختیهای کار و… کنار خانواده بنشیند و به صحبت صمیمانه بپردازد. این کار خودش یه جور عبادته.

یکی از بسیجی ها تعریف میکنه میگه سال ۶۳ بود. کارم آمار گیری از یگان های لشکر بود. با موتور به یگان های مختلف می رفتم و آمار می گرفتم. اولین بار بود که به یگان زرهی لشکر وارد شدم. هنوز موتور رو خاموش نکرده بودم که دیدم جوانی بلند قامت، با ریش های بلند و مشکی از جایش برخواست. هنوز از موتور کنده نشده بودم که خودم رو در آغوشش دیدم. به پیشانیم بوسه ای زد و بهم خوش آمد گفت. اولین فرمانده یگانی بود که تمام قد جلوی من ایستاده بود و پیشونی ام رو می بوسید. آن روزها من ۱۶ سال بیشتر نداشتم و منصور خادم صادق ۲۱ سالش بود. من هنوز نوجوان بودم و منصور ده ها سال بزرگتر از سن و سال خودش.همون صورت مهربان و لبخند زیباش نمک گیرم کرد. چند ماه بعد که قرار شد رسته تخصصی ام رو انتخاب کنم ، مستقیم رفتم واحد زرهی و منصور مرا از آن روز فؤاد نامید. بعدها دیدم سیره منصور بوسیدن پیشانی افراد و گذاشتن اسم مستعار زیبا روی آنهاست[۱۰].

ü    تُطِیبُ کَلَامَکَ  آدم خوش اخلاق وقتی صحبت میکنه زیبا صحبت میکنه.

دومین ویژگی انسان خوش اخلاق که در روایت آمده این است که از بهترین و زیباترین الفاظ استفاده میکند.

آیت الله سید ابوالحسن مهدوی می فرمودند مرحوم حاج آقا رحیم ارباب حتی با بچه های خردسال هم که میخواستند صحبت کنند از افعال جمع استفاده میکردند طوری که اگر یه نفر از پشت پرده صدای ایشون را میشنید احساس میکرد ایشون دارند با یکی از علما صحبت میکنند. خوش اخلاقی اینه که وقتی می خواهیم یه نفر را صدا بزنیم با الفاظ خوب صدا بزنیم . چقدر زشته آدم میبینه بنده خدا موهای سر و صورتش سفید شده ، اما هنوز که هنوزه وقتی میخواد دیگران را صدا بزنه با الفاظ بد صدا میزنه  خدا رحمت کنه شهید قربانعلی عرب را میگن وقتی میخواست دیگران را صدا بزنه میگفت: آقا …..گل!!!!

اگر کسی میخواد بیشترین محبوبیت را در نزد امام حسین علیه السلام داشته باشه اخلاق نیکو داشته باشد و اگر کسی میخواد اخلاق نیکو داشته باشه قدم دوم اینه که وقتی صحبت میکنه از الفاظ زشت استفاده نکنه که هیچ از بهترین کلمات استفاده بکنه .

ü    وَ تَلْقَى أَخَاکَ بِبِشْر حَسَنٍ

سومین ویژگی انسان خوش اخلاق این است که انسان خوش رو باشد.

لبخند روی لب داشته باشد. در روایت هست

تَبَسُّمُکَ فى وَجهِ أخیکَ صَدَقهٌ [۱۱]

لبخند زدن تو به روی برادرت صدقه است . ما فکر میکنیم صدقه دادن فقط به پول دادنه. نخیر یکی از انواع صدقه لبخند زدن به صورت برادر مومن هستش. چقدر خوبه وقتی یه جوون وارد مسجد میشه با روی باز استقبال بشه چرا که هر کسی که پا توی خونه خدا میذاره مخصوصا این جوونا، مهمون امام حسین علیه السلام هستند . کاش این پیر غلامای امام حسین سراغ این جوونها برند و به عشق امام حسین با لبخند از مهمونهای امام حسین علیه السلام پذیرایی بکنن .

بله محبوبیت درجه بندی داره و علی اکبر بالاترین درجه محبوبیت را در نزد امام حسین علیه السلام داره. و خدا میدونه چه بر دل سید الشهداء آمد آن زمانی که حضرت از میدان برگشت و گفت:

قَالَ یَا أَبَتِ الْعَطَشُ قَدْ قَتَلَنِی وَ ثِقْلُ‏ الْحَدِیدِ قَدْ أَجْهَدَنِی فَهَلْ إِلَى شَرْبَهٍ مِنَ الْمَاءِ سَبِیلٌ فَبَکَى الْحُسَیْنُ ع وَ قَالَ وَا غَوْثَاهْ یَا بُنَیَّ قَاتِلْ قَلِیلًا فَمَا أَسْرَعَ مَا تَلْقَى جَدَّکَ مُحَمَّداً ص فَیَسْقِیَکَ بِکَأْسِهِ الْأَوْفَى شَرْبَهً لَا تَظْمَأُ بَعْدَهَا أَبَدا

وصلی الله علیک یا اباعبدالله

 

[۱] موسوعه الامام حسین ج ۱۵ ص۱۸۴
۳-کتاب خط عاشقی
[۳] مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، ج‏۱۴، ص: ۲۵۰
[۴] الکافی (ط – الإسلامیه)، ج‏۲، ص: ۴۳۵
[۵]  میزان الحکمه ج۸ ص۶۱
[۶] (راوی حاج حسین کاجی)
[۷]- منبع:کتاب حکایت فرزندان فاطمه ۱ صفحه ۵۴
[۸] ( ۳) أی فلا تفعلوا ما تفعلون من قله المداعبه بل کونوا على حدّ الوسط.
[۹] الکافی (ط – الإسلامیه)، ج‏۲، ص: ۶۶۳
[۱۰] خاطره ای از زندگی سردار شهید منصور خادم صادق
[۱۱]  میزان الحکمه ج۶ ص۲۲۳

بازدیدها: ۷۵۰

ادامه مطلب