احادیث موضوعی امام هادى (علیه السلام)

بازدید: 533 بازدید

بسم الله الرحمن الرحیم

فیش منبر

احادیث موضوعی امام هادى (علیه السلام)

* *

             کانال فیش منبر در ایتا

https://eitaa.com/fishemenbar

عرضه در سایت طلبه یار = https://www.talabeyar.ir

۱٫ یگانگی خدا

 لَمْ یزَلِ اللهَ وَحْدَهُ لاشیء معه ثُمَّ خَلَقَ الاشیاء بدیعاً و اختار لِنَفْسِهِ اَحْسَنَ الاَسماءِ؛[۱]

خداوند از ازل تنها بود و چیزی با او نبود. سپس اشیا را به صورت نو ظهور آفرید و برای خودش بهترین نام ها را برگزید.

۲٫ فروتنی

عن الامام الهادی(ع):

التواضع اَن تعطی الناس ما تُحِبُّ ان تُعطاهُ؛[۲]

فروتنی آن است که با مردم چنان رفتار کنی که دوست داری با تو چنان باشند.

۳٫ نقد پذیری

لبعض موالیه: عاتِبْ فلاناً و قل له ان الله اذا اراد بِعَبْدٍ خیراً اذا عُوتِبَ قَبِلَ[۳]؛

امام هادی(ع) به یکی از دوستانش فرمود: فلانی را توبیخ کن و به او بگو: خداوند چون خیر بنده ای خواهد، هر گاه توبیخ شود، بپذیرد (و در صد جبران نقص براید).

۴٫ جایگاه اجابت دعا

اِنَّ للهِِ بقاعاً یحِبُّ اَن یدْعی فیها فَیستَجیبَ لِمَن دَعاهُ و الحَیرُ منها؛[۴]

همانا برای خداوند بقعه های است که دوست دارد در آنها به درگاه او دعا شود و دعای دعا کننده را به اجابت برساند، و حائر حسین(ع) یکی از آنهاست.

۵٫ دنیا جایگاه آزمایش

ان الله جَعَلَ الدنیا دار بلوی و الآخره دار عقبی، و جَعَلَ بَلْوَی الدنیا لِثوابِ الاخرهِ سَبَباً و ثوابَ الاخرهِ مِنْ بَلْوی الدنیا عِوَضاً[۵]؛

همانا که خداوند دنیا را سرای امتحان و آزمایش، و آخرت را سرای رسیدگی، و بلای دنیا را وسیله ثواب آخرت، و ثواب آخرت را عوض بلای دنیا قرار داده است.

۶٫ ستمکار بردبار

اِنَّ الظالِمَ الحالِِمَ یکادُ اَنْ یعضی علیه بِحِلْمِهِ، و انَّ المُحِقَّ السَّفیه یکادُ ان یطْفِیءَ نُورَ حَقِّهِ بِسَفهِهِ[۶]؛

به راستی ستمکار بردبار، بسا که به وسیله حلم و بردباری خود از ستمش گذشت شود و حق دار نابخرد، بسا که به سفاهت خود نور حق خویش را خاموش کند.

۷٫ انسان بی شخصیت

مَنْ هانَتْ علیه نَفْسَهُ فلاتَأمَنْ شَرَّهُ[۷]؛

کسی که خود را پس شمارد، از شر او در امان مباش.

۸٫ حکمت ناپذیری دل فاسد

اَلْحِکْمَهُ لا تَنْجَعُ فی الطّباع الفاسِدَهِ[۸]

حکمت، اثری در دل های فاسد نمی گذارد.

۹٫ خدا ترسی

مَنْ اتَّقی الله یتَّقی، وَ مَنْ اطاعَ لله یطاع، و من اطاعَ الخالق لم یبال سَخَطَ المَخْلُوقین، و مَنْ اَسْخَطَ الخالق فَلییقَنَ ان یحِلَّ به سَخَطَ المَخلوقین؛[۹]

هر کسی از خدا بترسد، مردم از او بترسند، هر که خدا را اطاعت کند، از او اطاعت کنند، و هرکه مطیع آفریدگار باشد، باکی از خشم آفریدگار ندارد، و هر که خالق را به خشم آورد، باید یقین کند که به خشم مخلوق دچار می شود.

۱۰٫ اطاعت خیرخواه

مَنْ جَمَعَ لَکَ وَدَّهُ وَ رایهُ فَاجْمَعْ له طاعَتَکَ؛[۱۰]

هر که دوستی و نظر نهایی اش را برای تو همه جانبه گرداند، طاعتت را برای او همه جانبه گردان.

۱۱٫ اوصاف پروردگار

اِنَّ اللهَ لا یوصَفُ اِلاَّ بِما وَصَفَ به نَفْسَهُ وَ اَنّی یوصَفُ الذَّی تَعجِزُ الحَواسُُّ اَنْ تُدْرِکَهُ وَ الاَوْهامُ اَنْ تَنالُهُ وَ الخَطَراتِ اَنْ تَحُدَّهُ وَ الاَبْصارُ عَنِ الاحاطَهِ بِه نَای فی قُرْبِهِ وَ قَرُبَ فِی نَایهِ، کَیفَ الکَیفَ بِغَیر اَنْ یقال: کَیفَ، وَ اینَ اْلاینَ بِلا أن یقالَ: اینَ هُو، مُنْقَطِعُ الکَیفِیهِ وَ الاینیهِ الواحِدُ الاَحَدُ، جَلَّ جَلالُهُ و تَقَدَّسَتْ اسْماؤُهُ؛[۱۱]

به راستی که خدا جز بدانچه خودش را وصف کرده است، وصف نشود. کجا وصف شود آن که حواس از درکش عاجز است، و تصورات به کنه او پی نبرند، و در دیده ها نگنجد، او با همه نزدیکی اش دور است و با همه دوری اش نزدیک، کیفیت و چگونگی را پدید آورده، بدون اینکه خود کیفیت و چگونگی داشته باشد. مکان را آفریده، بدون این که خود مکانی داشته باشد. او از چگونگی و مکان برکنار است، یکتای یکتاست، شکوهش بزرگ و نام هایش پاکیزه است.

۱۲٫ رذایل اخلاقی

اَلْحَسَدُ ماحِقُ الحَسَناتِ، وَ الزَّهْوُ جالِبُ المَقتِ، وَالعُجْبُ صارِفُ عَنْ طَلَبَ الِْعِلْمِ داعٍ اِلی الغَمْطِ وَ الجَهْلِ، وَ البُخْلُ اَذَمُّ اْلاَخْلاقِ وَ الَّطَمَعُ سَجیهٌ سَیئَهٌ؛[۱۲]

حسد نیکویی ها را نابود سازد، و فخر فروشی دشمنی آورد، و خودپسندی مانع از طلب دانش است و به سوی خواری و جهل فرامی خواند، و بخل ناپسندیده ترین خلق و خوی است، و طمع خصلتی ناروا و ناشایست است.

۱۳٫ خدا، آری. روزگار، نه.

روزی یکی از یاران امام هادی(ع) که بر اثر تصادف با حیوانی صدمه دیده بود، بر آن حضرت وارد شد و با اشاره به زخم هایی که برداشته بود، به روزگار بد می گفت. آن حضرت، خطاب به او سخنی به این مضمون فرمودند: روزگار را ملامت نکن؛ زیرا همه حوادث عالم به دست خداوند است و روزگار هیچ نقشی در پیدایش امور ندارد و غیر خداوند به گونه مستقل در زندگی مردم مؤثر نیستند و نیز فرمودند: «لاتَعُدْ و لاتَجْعَل للایام صنعاً فی حکم الله؛ یعنی برای روزگار اثر و نقشی در حکم خداوند، به حساب نیاور و قرار مده.».

آن شخص با شنیدن سخنان امام۷، به واقعیت امر، آگاه شد و توبه کرد.[۱۳]

۱۴٫ نتیجه بی اعتنایی به مکر خدا

من اَمِنَ مَکرَ الله و الْیمَ اَخْذِهِ، تَکَبَّرَ حَتی یحِلَّ به قضاؤه و نافَذَ اَمْرُهُ، وَ مَنْ کان علی بینَهِ مِنْ رَبَّهِ هانَتْ علیه مَصائِبُ الدنیا و لو قُرِضَ و نُشِرَ؛[۱۴]

هر که از مکر خدا و مؤاخذه دردناکش آسوده باشد، تکبر پیشه کند تا قضای خدا و امر نافذش او را فراگیرد، و هر که بر طریق خدا پرستی محکم و استوار باشد، مصائب دنیا بر وی سبک اید؛ اگر چه (بدنش) قیچی شود و ریز ریز گردد.

۱۵٫ تقیه

لو قلتُ اِنَّ تارِکَ التَّقیهِ کتارک الصَّلاهِ لَکُنْتُ صادقاً؛[۱۵]

اگر بگویم: هر کس تقیه را ترک کند، مانند کسی است که نماز را ترک کرده، هر اینه راست گفته ام.

۱۶٫ شکرگزار و شکر

اَلشَّاکِرُ اَسْعَدُ بِالشُّکْرِ مِنْهُ بِالنِّعْمَهِ الَّتِی اَوْجَبَتِ الشُّکْرَ لِاَنَّ النِّعَمَ مَتاعٌ وَ الشُّکْرَ نِعَِمٌ وَ عُقْبی؛[۱۶]

شخص شکرگزار به سبب شکر، سعادتمند تر است تا به سبب نعمتی که باعث شکر شده است؛ زیرا نعمت کالای دنیاست و شکرگزاری، نعمت دنیا و آخرت است.

۱۷٫ دنیا جایگاه سود و زیان

اَلدُّنْیا سُوقٌ رَبِحَ فیها قَوْمٌ وَ خَسِرَ آخَروُنَ؛[۱۷]

دنیا بازاری است که گروهی در آن سود برند و دسته ای زیان بینند.

۱۸٫ پرهیز از تملق

قال ابوالحسن الثالثُ(ع) لِرَجُلٍ و قَدْ اَکْثَرَ مِنْ اِفْراطِ الثَّناءِ علیه اَقْبِلْ علی شَأنِکَ، فَاِنَّ کَثْرَهَ المَلَقِ یهْجُمُ علی الظِّنَّهِ و اذا حَلَلْتَ مِنْ اَخِیکَ فی مَحَلِّ الثَّقَهِ، فَاعْدِلْ عَنِ المَلَقِ الی حُسْنِ النِّیهِ؛[۱۸]

امام هادی(ع) به کسی که در ستایش از ایشان افراط کرده بود، فرمودند: از این کار خودداری کن؛ زیرا تملّق بسیار، بدگمانی به بار می آورد هنگامی که در نزد برادر مؤمنت مورد اعتماد و وثوق هستی، از تملق او دست بردار و حسن نیت نشان بده.

۱۹٫ جایگاه حسن ظن و سوءظن

اذا کان زَمانٌ العَدْلُ فیه اَغْلَبُ مِنَ الجَوْرِ فَحَرامٌ اَنْ تَظُنَّ بِاَحَدٍ سُوءاً حتی یعْلَمَ ذلک منه، و اذا کان زمانٌ الجَوْرُ اَغْلَبُ فیه من العدل فلیس لِاَحَدٍ اَنْ یظُنَّ بِاَحَدٍ خیراً مالم یعْلَمْ ذلِکَ مِنْهُ؛[۱۹]

هر گاه در زمانه ای عدل بیش از ظلم رایج باشد، بدگمانی به دیگری حرام است، مگر آنکه (آدمی) بدی از کسی ببیند. و هر گاه در زمانی ظلم بیش از عدل باشد، نباید به کسی خوش بین باشد، مگر اینکه به نیکی او یقین کند.

۲۰٫ زیباتر از زیبایی

خَیرٌ مِنْ الخیر فاعِلُهُ، و اَجْمَلُ من الجمیل قائِلُهُ، و اَرْجَحُ من العلم حامِلُهُ، وَ شَرٌّ مِنَ الشَرِّ جالِبُه، وَ اَهُوَلَ مِنَ الهَوْلِ راکِبُهُ؛[۲۰]

بهتر از نیکی، نیکوکاری است، و زیباتر از زیبایی، گوینده آن است، و برتر از علم، حامل آن است، و بدتر از بدی، عامل آن است، و وحشتناک تر از وحشت، آورنده آن است.

۲۱٫ توقع بی جا

لاتَطْلُبِ الصَّفا مِمَّنُ کَدَرْتَ علیه، وَلاَ الْوَفَاء لِمَنْ غَدَرْتَ به، و لا النُّصحَ مِمَّنْ صَرَفْتَ سُوءَ ظَنِّکَ الیه، فَاِنَّها قَلْبُ غَیرِکَ کَقَلْبِکَ له؛[۲۱]

از کسی که بر او خشم گرفته ای، صفا و صمیمیت مخواه، و از کسی که به وی خیانت کرده ای، وفا طلب نکن، و از کسی که به او بدبین شده ای، انتظار خیرخواهی نداشته باش که دل دیگران برای تو همچون دل تو برای آنهاست.

۲۲٫ برداشت خوب از نعمت ها

اَلْقُوا النِّعَمَ بِحُسْنِ مُجاوَرَتِها وَ التَمِسُوا الزِّیادَهَ فیها بِالشُّکْرِ علیها، وَاعْلَمُوا اَنَّ النَّفْسَ اَقْبَلُ شَیءٍ لِما اُعْطِِیتْ وَ اَمْنَعَ شَیءٍ لِما مُنِعَتْ؛[۲۲]

نعمت ها را با برداشت خوب از آنها به دیگران ارائه دهید و با شکرگزاری افزون کنید، و بدانید که نفس آدمی روآورنده ترین چیز است به آنچه به آن بدهی، و باز دارنده ترین چیز است، از آنچه آن را بازداری.

۲۳٫ خشم بر زیردستان

اَلْغَضََبُ علی مَنْ تَمْلِکُ لَوْمٌ؛[۲۳]

خشم به زیردستان از پستی است.

۲۴٫ عاق والدین

اَلْعُقُوقُ ثُکْلُ مَنْ لَمْ یثْکَلْ؛[۲۴]

نافرمانی(فرزند از پدر و مادر) مصیبت مصیبت نادیدگان است.

۲۵٫ تأثیر صله رحم در طول عمر

اِنَّ الرَّجُلَ لَیکُونَ قَدْ بَقِی مِنْ ثَلاثون سَنَهً فَیکُونَ وُصُولاً لِقَرابَته وُصُولاً لِرَحِمِهِ، فَیجْعَلُها الله ثَلاثه و ثلاثین سَنَهً، وَ إنَّهُ لَیکُونَ قَد بَقِی مِنْ أََجْلِهِِ ثَلاثٌ و ثلاثون سَنَهً فیکون عاقّاً لِقَرابَتِهِ قاطِعاً لِرَحِمِهِ، فَیجْعَلُها الله ثلاثَ سنینَ؛[۲۵]

چه بسا شخصی که مدت عمرش سی سال مقدّر شده باشد، اما به خاطر صله رحم و پیوند با خویشاوندانش، خداوند عمرش را به ۳۳ سال برساند، و چه بسا کسی که مدت عمرش ۳۳ سال مقدر شده باشد، ولی به سبب آزردن خویشاوندان و قطع رحمش، خداوند عمرش را به سه سال برساند.

۲۶٫ نتیجه عاق والدین

اَلعُقُوقُ یعَقِّبُ القِلَّهَ اِلَی الذِّلَّه؛[۲۶]

نارضایتی پدر و مادر، کمی روزی را به دنبال دارد و آدمی را به ذلت می کشاند.

۲۷٫ بی طاقتی در مصیبت

اَلْمُصِِیبَهُ للِصّابِرِ واحِدَهٌ وَ لِلْجازِعِ اِثْنَتانِ؛[۲۷]

مصیبت برای صابر یکی است و برای کسی که بی طاقتی می کند، دوتاست.

۲۸٫ همراهان دنیا و آخرت

اَلَنَّاسُ فی الدنیا بالاموالِ و فی الاخره بالاعمال؛[۲۸]

میزان ارزیابی مردم در دنیا با اموالشان و در آخرت با اعمالشان است.

۲۹٫ شوخی بیهوده

اَلْهَزْلُ فُکاهَهُ السُّفَهاءِ وَصَناعَهُ الْجُهّالِ؛[۲۹]

مسخرگی، تفریح سفیهان و هنر جاهلان است.

۳۰٫ زمان جان دادن

اَذُکُرُ مَصْرَعَکَ بَینَ یدَی اَهْلِکَ و لا طَبِیبٌ یمْنَعُکَ و لا حَبیبٌ ینْفَعُکَ؛[۳۰]

وقت جان دادنت را نزد خانواده ات یاد کن که در آن هنگام طبیبی نیست که جلوی مرگت را بگیرد و نه دوستی که به تو نفع رساند.

۳۱٫ نتیجه جدال

اَلمِراءُ یفْسِدُ الصَّداقَهَ القَدِیمَهَ وَ یحِلِّلُ العُقْدَهَ الوَثیقَهَ وَ اَقَلُّ ما فیه اَنْ تَکُونَ فیها الْمُغالَبَهُُ وَ الْمُغالَبَهُ اُسُّ اَسْبابِ القَطِیعَهِ؛[۳۱]

جدال، دوستی قدیمی را تباه می کند و پیوند اعتماد را می گشاید و کمترین چیزی که در آن است، غلبه بر دیگری است که آن هم سبب جدایی است.

۳۲٫ درک لذت در کاستی

اَلسَّهَرُ اَلَذُّ لِلْمَنامِ وَ الجُوعُ یزِیدُ فی طِیبِ الطَّعامِ؛[۳۲]

شب بیداری، خواب را لذت بخش تر، و گرسنگی گوارایی غذا را زیاد می کند.

۳۳٫ اسیر زبان

راکِبُ الحَروُنِ اَسیرُ نَفْسِهِ، وَ الجاهِلُ اَسِیرُ لِسانِهِ؛[۳۳]

کسی که بر اسب سرکش سوار است، اسیر هوای نفس خویش و نادان اسیر زبان خوش است.

۳۴٫ تصمیم قاطع

اَذْکُرْ حَسَراتِ التَّفْرِیطِ بِاَخْذِ تَقْدیمِ الْحَزْمِ؛[۳۴]

افسوس خوردن کوتاهی در انجام دادن کار را، با تصمیم گیری قاطع جبران کن.

۳۵٫ خشم و کینه توزی

اَلْعِتابُ مِفْتاحُ الثِّقالِ وَ العِتابُ خَیرٌ مِِنَ الحِقدِ؛[۳۵]

سرزنش و تندی کلید کم مهری است، و سرزنش بهتر از کینه توزی است.

۳۶٫ ظهور مقدّرات

المقادیرُ تُرِیکَ ما لم یخْطُرْ بِبالِکَ؛[۳۶]

مقدرات چیزهایی را بر تو نمایان می سازد که به فکرت خطور نکرده است.

۳۷٫ خودخواهان مغضوب

مَنْ رَضِی عَنْ نَفْسِهِ کَثُرَ السَّاخِطُونَ علیه؛[۳۷]

هر که از خود راضی باشد، خشم گیران بر او زیاد خواهند بود.

۳۸٫ تباهی فقر

اَلْفَقْرُ شِِرَّهُ النَّفْسِ وَ شِدَّهُ الْقُنُوطِ؛[۳۸]

فقر مایه آزمندی نفس و سبب ناامیدی زیاد است.

۳۹٫ راه پرستش

لو سَلَکَ النّاسُ وادِیاً وسیعاً لَسَلَکْتُ وادِی رَجُلٍ عَبَدَ اللهَ وَحْدَهُ خالصاً؛[۳۹]

اگر مردم به راه های گوناگون روند، من به راه کسی که تنها خدا را خالصانه می پرستد، خواهم رفت.

۴۰٫ آشکار نکردن برنامه ها

اِظْهارُ الشی قبل اَنْ یسْتَحْکِمَ مُفْسِدَهٌ له؛[۴۰]

آشکار کردن هر کاری پیش از آنکه به سامان برسد، آفت آن کار است.

پی نوشت ها

[۱] . بحارالانوار، ج۵۴، ص۸۳٫

[۲] . الکافی، ج۲، ص۱۲۴؛ وسائل الشیعه، ج۱۵، ص۲۷۳، ح۲۰۴۹۷٫

[۳] . وسائل الشیعه، ج۲، ص۱۸؛ مستدرک، ج۴، ص۴۷۴، ح۹۵۷۷٫

[۴] . بحارالانوار، ج۹۸، ص۱۱۳٫

[۵] . همان، ج۷۵، ص۳۶۵٫

[۶] . تحف العقول، ص۲۹۸٫

[۷] . بحارالانوار، ج۷۲، ص۳۰۰٫

[۸] . همان، ج۷۵، ص۳۷۰٫

[۹] . بحارالانوار، ج۶۸، ص۱۸۲٫

[۱۰] . همان، ج۷۵، ص۳۶۵؛ تحف العقول، ص۴۸۳٫

[۱۱] . بحارالانوار، ج۴، ص۳۰۳، باب ۴٫

[۱۲] همان، ج۶۹، ص۱۹۹٫

[۱۳] . وسائل الشیعه، ج۷، ص۵۰۹؛ بحارالانوار، ج۵۶، ص۳٫

[۱۴] . تحف العقول، ص۴۸۳٫

[۱۵] . وسائل الشیعه، ج۱۶، ص۲۱۱٫

[۱۶] . بحارالانوار، ج۷۱، ص۴۱۷٫

[۱۷] . همان، ج۷۵، ص۳۶۶٫

[۱۸] . همان، ج۷۰، ص۲۹۵٫

[۱۹] . همان، ج۷۵، ص۳۷۰، باب ۲۸٫

[۲۰] . همان.

[۲۱] . همان.

[۲۲] . همان، ج۷۵، ص۳۷۰، باب۲۸٫

[۲۳] . همان.

[۲۴] . مستدرک، ج۱۵، ص۱۹۴؛ بحارالانوار، ج۷۵، ص۳۶۹، باب۲۸٫

[۲۵] . بحارالانوار، ج۷۱، ص۱۰۳٫

[۲۶] . همان، ج۷۵، ص۳۱۸، باب۲۸٫

[۲۷] . مستدرک، ج۲، ص۴۴۵؛ بحارالانوار، ج۷۵، ص۳۶۸، باب۲۸٫

[۲۸] . بحارالانوار، ج۷۵، ص۳۶۸٫

[۲۹] . همان، ۳۶۹٫

[۳۰] . همان، ص۳۷۰٫

[۳۱] . همان، ص۳۶۹٫

[۳۲] . همان، ص۳۷۹٫

[۳۳] . همان، ص۳۶۹٫

[۳۴] . همان، ص۳۷۰٫

[۳۵] . همان، ص۳۶۹٫

[۳۶] . همان، ص۳۷۹؛ اعلام الدین، ص۳۱۱٫

[۳۷] . بحارالانوار، ج۷۵، ص۳۶۸٫

[۳۸] . همان، ص۳۶۸٫

[۳۹] . همان، ج۶۷، ص۱۱۲٫

[۴۰] . تحف العقول، ص۴۵۷٫

۱ـ «مَنِ اتَّقیَ اللّه یُتَّقی، وَ مَن أطاعَ اللّهَ یُطاعُ، وَ مَن أطاعَ الخالِقَ لَم یُبالِ سَخَطَ المَخلُوقینَ، وَ مَن أسخَط الخالِق فَقَمِن أن یَحِلَّ بِهِ سَخَطُ المَخلُوقین»

(بحارالانوار، ج ۶۸، ص ۱۸۲، ح ۴۱، أعیان الشیعه، ج ۲، ص ۳۹)

کسی که تقوی الهی را رعایت نماید و مطیع احکام و مقرّرات الهی باشد، دیگران مطیع او می شوند و هر شخصی که اطاعت از خالق نماید، باکی از دشمنی و عداوت انسانها نخواهد داشت، و چنانچه خدای متعال را با معصیت و نافرمانی خود به غضب درآورد. پس سزاوار است که مورد خشم و دشمنی انسانها قرار گیرد.

۲ـ «مَن أنسَ بِاللّهِ استَوحَشَ مِنَ النّاسِ، وَ عَلامَه الأنسِ بِاللّهِ الوَحشَهُ مِنَ النّاس».

(عدّه الداعی مرحوم راوندی، ص ۲۰۸)

کسی که با خداوند متعال مونس باشد و او را أنیس خود بداند، از مردم احساس وحشت می کند.

۳ـ «السَّهرُ الذُّالمَنامِ، وَ الجُوعُ یَزیدُ فی طیبِ الطّعامِ.»

(اعلام الدّین، ص ۳۱۱، بحارالانوار، ج ۸۴، ص ۱۷۲)

شب زنده داری، خواب بعد از آن را لذتبخش تر می کند و گرسنگی را به گوارایی طعام می افزاید، یعنی هرچه انسان کمتر بخوابد بیشتر از خواب لذّت می برد و هرچه کم خوراک باشد، مزّه غذا گواراتر خواهد بود.

۴ـ «لاتَطلُبِ الصَّفا مِمَّن کَدِرتَ عَلَیه، وَ لا النُّصحَ مِمَّن صَرَفتَ سُوء ظَنِّک اِلَیهِ، فَاِنَّما قَلبُ غَیرِکَ کَقَلبِک لَه».

(بحارالانوار، ج ۷۵،ح ۴، أعلام الدّین، ص ۳۱۲)

از کسی که نسبت به او کدورت و کینه داری، صمیمیّت و محبّت مجوی، و از کسی که نسبت به او بدگمان هستی، نصیحت و موعظه طلب نکن، زیرا (حال و هوای) قلب دیگری نسبت به تو همانند قلب خودت نسبت به اوست.

۵ ـ «الحَسَدُ ما حِقُ الحَسَناتِ، َو الزَّهوُ جالِبُ المَقتِ، و العُجبُ صارِفٌ عَن طَلَبِ العِلمِ داع الَی الغَمطِ وَالجَهلِ، و البُخلُ أذَمُّ الأخلاقِ، وَ الطَّمَع سَجیَّهٌ سَیِّئَه»

(بحارالأنوار، ج ۷۲، ص ۱۹۹، ح ۲۶،قطعه منه و ج ۷۸، ص ۳۶۸، ح ۳)

حسد، نابود کننده کارهای نیک و خودبرتر بینی، موجب خشم مردم و خودپسندی، مانع تحصیل علم خواهد بود و در نتیجه شخص را در پستی و نادانی نگه می دارد، و بخیل بودن بدترین اخلاق است، و نیز طمع، خصلتی ناپسند و زشت است.

۶ـ «الهَزلُ فکاههُ السُّفَهاءِ، وَ صَناعَهُ الجُهّال».

(الدرّه الباهره، ص ۴۲، بحارالانوار، ج ۷۵، ص ۳۶۹، ح ۲۰، حیاه الامام علی الهادی، ص ۱۶۱)

مسخره کردن و شوخی های بی مورد، از بی خردی و کار انسانهای نادان است.

۷ـ «الدُّنیا سُوقٌ رَبِحَ فیها قَومٌ وَ خَسِرَ آخَرُون».

(أعیان الشیعه، ج ۲، ص ۳۹، تحف العقول، ص ۴۳۸)

دنیا همانند بازاری است که عدّه ای در آن ـ برای آخرت ـ سود می برند و گروهی دیگر متحمّل ضرر و خسارت می شوند.

۸ ـ «الناسُ فِی الدُّنیا بِالاموالِ وَ فِی الآخِرَهِ بِالاعمال».

(أعلام الدّین، ص ۳۱۱، أعیان الشیعه، ج ۲، ص ۳۹).

مردم در دنیا به وسیله ثروت و تجمّلات شهرت می یابند، ولی در آخرت به وسیله اعمال محاسبه و پاداش داده خواهند شد.

۹ـ «مُخالَطَهُ الاشرارِ تَدُلُّ عَلی شِرارِ مَن یُخالِطُهُم».

(مستدرک الوسایل، ج ۱۲، ص ۳۰۸، ح ۱۴۱۶۲)

همنشینی و معاشرت با افراد شرور، نشانه پستی و شرارت تو خواهد بود.

۱۰ـ «الغَضَبُ عَلی مَن لاتَملِکُ عَجزٌ، وَ عَلی مَن تَملِک لُؤمٌ».

(مستدرک الوسائل، ج ۱۲، ص ۱۱، ح ۱۳۳۷۶)

غضب و تندی در مقابل آن کسی که توان مقابله با او را نداری، علامت عجز و ناتوانی است، ولی در مقابل کسی که توان مقابله با او را داری، علامت پستی و رذالت است.

۱۱ـ «عَلَیکُم بِالوَرَعِ فَاِنَّهُ الدّینُ الّذی نَلازِمُهُ وَ نُدینُ اللّه تعالیَ بِهِ وَ نُریدُهُ مِمَّن یُوالینا لاتَتعَبُونا بِالشَّفاعَه».

(وسائل الشیعه، ج ۱۵، ص ۲۴۸)

با ورع و با تقوا باشید که این ورع و تقوا همان دینی است که همواره ما ملازم آن هستیم و پایبند به آن می باشیم و از پیروان خود نیز می خواهیم که چنین باشند، از ما (با عدم رعایت تقوا) شفاعت نخواهید و ما را به زحمت نیندازید.

۱۲ـ «یَأتی علماء شیعَتِنا القَوّامُونَ بضعفاء محبینا و أهل ولایتنا یوم القیامه، و الانوار تسطع من تیجانهم ».

(بحارالانوار، ج ۲، ص ۶، ضمن ح ۱۳)

علماء و دانشمندانی که به فریاد دوستان و پیروان ما برسند و مشکلات آنها را رفع نمایند، روز قیامت در حالی محشور می شوند که تاج درخشانی بر سر دارند و نور از آنها می درخشد.

بازدیدها: ۳۶۶

ادامه مطلب