راهی به قلب حسین (شب چهارم)

بازدید: 1073 بازدید

بسم الله الرحمن الرحیم

راهی به قلب حسین۴

شب چهارم:

ارزش محبوبیت نزد امام حسین

ماهیت موضوع:

برانگیختن شوق مخاطب جهت تقرب به امام حسین با تبیین مقام آن حضرت

انگیزه سازی

فرض کنید یک نفری با کشتی در حال مسافرت بود. اما در طول مسیر، کشتی دچار طوفان شده شکسته و با تمام بار و افراد غرق شود. این فرد برای اینکه جان سالم به در ببرد خودش را به داخل دریا می اندازد و بعد از چند روز سرگردانی در دریا و معلق بودن روی یک تخته چوب، نگاهش به جزیره ای می افتد، با تمام اشتیاق و با هر زحمتی که شده خودش را به نزدیک ساحل میرسونه و به محض ورود با استقبال دیدنی و عجیب مردم مواجه شد. همه خیلی خوشحال و در حال پای کوبی هستند و با احترام هرچه تمامتر، از این فرد پذیرایی کردند!

در عین ناباوری بعد از اینکه خستگی از تنش خارج میشه و خودش را پیدا میکنه، متوجه میشه مردم او را به عنوان پادشاه این جزیره معرفی کردند.

این شخص از این اتفاق تعجب میکنه و به دنبال جواب این معما میگرده و از بین اطرافیان خودش یک بزرگی را پیدا میکنه و با ایشون مشورت میکنه و از او سوال میپرسد که به نظر شما چرا این جزیره پادشاهی ندارد و مردم او را به عنوان پادشاه انتخاب کرده اند؟

اون بزرگ بهش میگه اینجا قبلا پادشاهی داشت که به مردم ظلم میکرد و حق اون افراد رو از بین میبرد.

مردم از دست این پادشاه خسته شده و تصمیم گرفتند که او را از بین برده و به داخل آب بیاندازند.

نفر دیگری را انتخاب کردند، اما او نیز مانند پادشاه قبلی بعد از مدتی به مردم ظلم کرد، مجددا مردم این شخص را هم از مسند پادشاهی به زیر کشیدند ولی این بار تصمیم گرفتند تا جلوی ظلم پادشاهان را گرفته و کاری کنند تا کسی که پادشاه می شود نتواند به مردم ظلم کند.

برای همین از آن زمان هر شخص غریبه ای که وارد این شهر می شود را به عنوان پادشاه انتخاب کرده و بعد از یک سال، قبل از اینکه وی شروع به ظلم کند او را به دریا بیاندازند.

این شخص تازه وارد وقتی این خبر را شنید، تمام تنش به لرزه افتاد و از اون بزرگ خواست تا راهکاری به او نشان بدهد و به وی کمک کند تا از این معرکه جان سالم به در ببرد.

پیر گفت: شما پادشاه خوب باشی یا پادشاه بد، بعد از یک سال تو را به دریا انداخته و اجازه نمی دهند بیش از یک سال سلطنت داشته باشی.

اما من راهی را می شناسم که اگر از هم اکنون به فکر چاره باشی و مقدماتی را آماده نمایی، می توانی بعد از اتمام دوره حکومتت زنده بمانی و زندگی ات را ادامه بدهی.

شهری در چند فرسخی اینجا وجود دارد، که شما در این یکسالی که فرصت داری می توانی برای خودتان در آنجا امکانات و تجهیزات بفرستی، و بعد از یک سال خودت را به آنجا برسانی و نجات پیدا کنی .
پادشاه گفت: این راه خوبی است ولی مشکلش این است که هم مسیر طولانی است و هم من راه را بلد نیستم و خطرات دریا هم زیاد است و ممکن است در آن غرق شوم.

پیر گفت: من ناخدای کشتی ای را می شناسم که در ناخدایی بی نظیر است و هر کسی که به او رو زده با کمال میل خواسته اش رو انجام داده اگر بتوانی با این ناخدا صحبت کنی و او را همساز خودت کنی، میتوانی از این مهلکه نیز جان سالم به در ببری.

این پادشاه در مدت زمانی که در این شهر زندگی کرد به ساختن آن شهر پرداخت و از این رهاورد توانست ادامه زندگی خود را مدیریت خوبی کرد و با کمک آن ناخدا توانست به راحتی به آن شهر برسد و در راه به مشکل خاصی برنخورد.

اقناع اندیشه

زندگی ما در این دنیا مثل زندگی همان شخص تازه واردیه که بناست مدتی کوتاه در این جزیره دور افتاده بمانیم و زندگی کنیم.

اگر از الان به فکر باشیم و راه نجاتی را برای خودمان پیدا کنیم مطمئنا عاقبت به خیر شده و هم این دنیایمان و هم آن دنیای ما آباد است.

اما اگر به دنبال خواهش های دم دستی و بی فایده رفتیم نه تنها از این دنیای خود بهره کافی را نبرده ایم بلکه در آن دنیا نیز شدیدا محتاج بوده و دستمان خالی خواهد ماند.

راه نجات ما در این دنیایی که پر از ترس و حیرت و نگرانی هست اینه که دست به دامان امام حسینA

بشویم و به نور هدایت آن بزرگوار مسیر مستقیم را پیدا کنیم.

در حدیث نبوی  Jداریم که می فرمایند:

إِنَ‏ الْحُسَیْنَ‏ مِصْبَاحُ‏ هُدًى‏ وَ سَفِینَهُ نَجَاه[۱]

 

در زمان های قدیم عرب های بادیه نشینی که در صحراها زندگی میکردند شب هنگام روی تپه ای آتش روشن میکردند تا اگر کاروانی، مسافری، کسی در بیابان است که راه را گم کرده به نور این آتش نگاه کرده و به سمت آن حرکت کند و هدایت شده و از آن گرفتاری و تحییر بیابان نجات پیدا کند، عرب به این آتش میگوید مصباح الهدی.

حسینA هم مصباح الهدی است و در روایت شریف دارد که لقمان خطاب به پسرش میفرماید:

یَا بُنَیَ‏ إِنَ‏ الدُّنْیَا بَحْرٌ عَمِیقٌ‏ قَدْ غَرِقَ فِیهَا عَالَمٌ کَثِیرٌ فَلْتَکُنْ سَفِینَتُکَ فِیهَا تَقْوَى اللَّه[۲]

دنیا دریای عمیق و وحشتناکی است که هر کشتی دیگری غیر از کشتی اهل بیت در آن غرق خواهد شد و اگر بخواهیم از این بیابان وحشتناک و این دریای خروشان و متلاطم دنیا به سلامت عبور کنیم باید  سوار بر کشتی محبت ابی عبدالله  Aشویم کشتی ای که از همه اهل بیت Dوسیعتر و سریعتر است. البته همۀ چهارده معصوم Dاز نظر فضیلت مانند یکدیگر هستند. از نظر علم، قدرت، شجاعت و…. و همچنین از نظر اینکه هرکدام وظیفۀ خود را به درستی شناخته و صد در صد به آن عمل نمودند، همه مثل هم هستند.

خداوند متعال چند خصوصیت و ویژگی رو به امام حسین A مختص کرده است که این امام همام رو از بقیه ائمه جدا کرده است و این ویژگیها را حتی پیامبر گرامی اسلام   Jو امیرالمومنین A هم نداشتند[۳].

اوّلین امتیاز امام حسین A ویژگی های خاص زیارت امام حسین A است مثلا اینکه ایام زیارت جزو عمر حساب نمی شود واینکه پیغمبر اکرم J سفارش کرده‌اند و تا روز قیامت نیز باقیست، این است ‌که علاقۀ خاصی راجع به امام حسین A در دل همگان وجود دارد. پیغمبر اکرم J می‌فرمایند:

إِنَّ لِقَتْلِ الْحُسَیْنِ حَرَارَهً فِی‏ قُلُوبِ‏ الْمُؤْمِنِینَ‏ لَا تَبْرُدُ أَبَدا[۴]

به خاطر شهادت امام حسین A عشق و حرارتی در قلبوب مؤمنین بر افروخته شده است که خاموش شدنی نیست.

محبّت و عشق و علاقۀ مردم به امام حسین A علاقه خاصی است که قابل وصف نیست. حرارت محبّت امام حسینA در دل‌ها به اندازه‌ای است که راجع به امیرالمؤمنین علی A و امام حسن مجتبی A یا حتّی شخص پیغمبر اکرم J نیست.

نام مبارک امام حسین A دل‌‌های مردم، خصوصاً شیعیان را دگرگون می‌کند. به همین علّت، در میان مردم، علاقۀ خاصی نسبت به زیارت ابی عبدالله الحسین A وجود دارد.

بنا بر متون تاریخی نقل شده است که متوکل اقداماتی در حق فرزندان حضرت علی A، از جمله سیدالشهدا A نمود، که بسیار بی شرمانه بود به نحوی که عده ای این اقدامات را با اقدامات یزید و معاویه شباهت می دهند.

از اقدامات جنایتکارانه وی ویران کردن قبر امام حسین  Aو سایر شهدای کربلا در سال ۲۳۶ ﻫ بود به نحوی که به دستور وی قبر سیدالشهدا A را با زمین یکسان کردند و آب بر آن بستند و زمین آنجا را شخم زدند.

او که قبر امام حسینA را حتی پس از تخریب پایگاهی بر علیه حکومت خود می دید، متوجه گردید گروه گروه از مردم شبانه به زیارت محل قبر امام A می روند و آنجا را زیارت می کنند. از این جهت مامورانی را در نزدیکی قبر امام A قرار داد تا هر کس را که به آنجا می رسد به قتل برسانند ولی باز هم این روش (کشتن زائران قبر اباعبدالله الحسین A توسط عمال متوکل) فایده نداشت و باز هم مردم با وجود این به زیارت قبر امام A می رفتند.

به رغم وحشیگری های متوکل نسبت به زوار قبر امام حسین A، هرگز این مسیر تعطیل نشد و از رونق نیفتاد و مردم به صورت های مختلف خود را به کربلا می رساندند و امام حسین A را زیارت می کردند. سرانجام متوکل مجبور شد طی بخشنامه ای زیارت قبر امام حسین A را بشرط اینکه دست راست زائر را قطع کنند، آزاد نماید! و در اندک زمانی صف مشتاقان زیارت با وجود این شرط نیز طولانی گردید!

مسعودی، مورخ بزرگ، در کتاب مروج الذهب می نویسد: خانمی به قصد زیارت قبر امام حسین A به مامور ثبت نام مراجعه کرد. به وی تذکر دادند آیا می دانی که شرط رفتن به زیارت قطع دست است؟

آن زن پاسخ داد: از شرایط آگاهم! متصدی ثبت نام، اسم این خانم را می نویسد. آن گاه به وی گفت: دستش را برای قطع کردن بیرون بیاورد. آن زن دست چپ خود را بیرون آورد!

مامور می گوید: خانم! بخشنامه می گوید باید دست راست داوطلب زیارت قطع شود.

آن زن دست راست خود را از زیر حجاب بیرون آورد و گفت: این دست را ه سال گذشته قطع کرده اید!

با این وجود شیعیان زیادی بودند که حاضر شدند دستشان در این راه قطع شود اما حرم ارباب تو غربت قرار نگیرد.

حتی همین الان هم این حرارت رو در قلوب مومنین به راحتی می توانید پیدا کنید.

اربعین سال ۱۳۹۳ که گذشت عراق و خصوصا کربلا در اوج تهدیدات امنیتی به سر می برد و نه تنها تهدیدات امنیتی که تهدیدات بهداشتی هم در آنجا غوغا کرده ولی می بینیم با تمام این احوال کربلا موج میزنه از زواری که با عشق به زیارت اباعبدالله الحسین  Aمی آیند.

واقعا ایام زیارت ابا عبدالله Aکربلا چه خبره؟

جاهای دیگه دنیا رو هم ببینید و مقایسه کنید هیچ جا مثل کربلا زائر ندارد، حتی خانه خدا هم به اندازه امام حسین  Aزائر ندارد.

امتیاز دوّمی که امام حسین  Aدارند، خاصیت تربت ایشان است.

طبق نظر تمام مراجع معظم تقلید خوردن خاک حرام است حتی خاک مطهر قبور غریب ائمه بقیع هم از این قاعده مستثنی نیست و خوردن آن حرام است غیر تربت مطهر امام حسین A که خوردن کمی از تربت امام حسین A، به عنوان شفا و استشفاء، نه تنها منعی نشده بلکه مستحب است که کام نوزاد را هم با این تربت باز کنند و در روایات مختلفی وارد شده است که معصومین Dفرمودند:

وَ الشِّفَاءَ فِی‏ تُرْبَتِهِ[۵]

 

این مطلب نیز، از امتیازات خاصّ امام حسین A است.

حتی نماز با این تربت اعلا ثوابش خیلی زیاد و چند برابر نماز بر تربت عادی است.

علاوه بر اینکه در روایت وارد شده که تربت امام حسین A موجب شفاست، به تجربه نیز اثبات شده است که تربت اباعبدالله الحسین  Aدردهای بی درمان را شفا می‌دهد.

عالم زاهد پرهیزگار حجه الاسلام و المسلمین مرحوم آقاى حاج شیخ محمد حسن عالم نجف آبادى قدس سره نقل فرمودند:

من در زمان مرجعیت مرحوم آیه الله آخوندى خراسانى (ره) که در نجف اشرف مشغول تحصیل بودم مریض شدم و این بیمارى مدتى طول کشید و پرستارى مرا بعضى از طلاب در همان حجره مدرسه بر عهده داشتند. پس از چندى بیمارى من به قدرى شدید شد که اطبا از شفا یافتنم مأیوس شدند و دیگر براى معالجه‏ام نیامدند و من در حال تب شدید گاهى بیهوش مى‏شدم و گاهى به هوش مى آمدم.

یکى از رفقا که مرا پرستارى مى‏کرد شنیده بود که عالم زاهد مرحوم آیه الله آقاى حاج على محمد نجف آبادى قدس سره مقدارى از تربت اصلى حضرت سیدالشهدا A را دارد. او به منزل معظم له رفته و از وى خواسته بود که قدرى از آن تربت را بدهد که به من بخورانند تا شفا یابم.

ایشان فرموده بود: من به قدر یک عدس تربت دارم و آن را گذاشته ام که در کفنم بگذارند. آن آقا گفته بود: حالا که ما از همه جا مأیوس شده و به شما پناه آورده‏ایم شما هم از دادن تربت خوددارى مى‏کنید؟ این بیمار در حال احتضار است و می میرد.

مرحوم آیه الله آقاى حاج على محمد، دلش به حال بیمار سوخته و قدرى از آن تربت که از جان خودش عزیزترش میداشت به آن شخص داده بود. تربت را با آب مخصوصى که وارد شده در آب حل کرده و به حلق من ریخته بودند. من که در حال بیهوشى به سر مى‏بردم، ناگهان چشمان خود را باز کرده و دیدم رفقا اطراف بسترم نشسته‏اند، خوب دقیق شدم و آنان را شناختم و قصه تربت را که به حلقم ریخته بودند برایم شرح دادند.

کم کم در خود احساس نیرو و نشاط کردم و حرکتى به خود داده نشستم، دیدم نشاط بیشترى دارم برخاستم و ایستادم و چون یقین کردم که به برکت تربت مقدس امام حسین A شفا یافته ام حال خوشى پیدا کردم و به رفقا گفتم: خواهش میکنم که از حجره بیرون بروید، چون مى‏خواهم زیارت عاشورا بخوانم.

رفقا از حجره بیرون رفتند و من درب حجره را بستم و بدون احساس ضعف با آن حال خوشى که قابل و صف کردن نیست مشغول خواندن زیارت حضرت سیدالشهدا A شدم.

سومین مورد از امتیازات بزرگ امام حسین A که مهم‌تر از همۀ امتیازاتی است که تا کنون برشمردیم، خدمت ابی عبدالله  Aبه بشریت بوسیله گذشت، ایثار و فداکاری امام حسین A برای بقای دین است.

رسول مکرم اسلام J ،‌در مدت ۲۳ سال هشتاد و چهار جنگ و سریره و غزوه سخت و طاقت‌ فرسا را پشت سر گذاشتند در این جنگ ها دندان مبارکشان شکست، ساق پای حضرت شکست، هر روز از پشت بام برسر ایشان خاکروبه و شکمبه گوسفند ریختند که خود ایشان فرمودند:

مَا أُوذِیَ نَبِیٌّ مِثْلَ مَا أُوذِیتُ.

در بین ۱۲۴۰۰۰پیغمبرD هیچ یک به اندازه من آزار  واذیت نشد

امیرالمؤمنین B سی سال عمر مبارک خویش را با مظلومیّت تمام سپری کردند، و صبر کردند در حالی که خار در چشم و استخوان در گلویشان بود. مخصوصاً در پنج سال حکومت، بسیار  مورد آزار و اذیت واقع شدند.

سایر ائمّۀ‌ طاهرین  Dنیز برای دین، زحمات فراوانی کشیدند و جان‌فشانی و فداکاری کردند؛ امّا آن امامی که همه چیزش را برای دین فدا کرد و  حاضر شد برای بقای اسلام، تمام دارایی خودش رو در طبق اخلاص فدا کنه حتی عیال و خانواده‌اش را به اسارت ببرند و حتّی طفل شیرخوارش را نثار احیای سنّت جدّش کند، امام حسین A بود.

فداکاری خاص در موقعیّتی ویژه، تا جایی که موجب شهادت یاران و برادران و فرزند شیرخوار و نیز اسارت حضرت زینب سلام‌ الله‌ علیها و امام سجّاد A شود، از اختصاصات و امتیازات ویژۀ امام حسین A است.

البته همان‌طور که قبلاً نیز بارها متذکر شده‌ایم، هر یک از ائمه معصومین Dدر جایگاه امام حسین A قرار می‌گرفت، چنین فداکاری می‌کردند، آن بزرگواران نور واحد هستند و در فضائل و صفات نیکوی اخلاقی تفاوتی با هم ندارند. چنان‌که اگر هرکدام در جایگاه دیگری قرار می‌گرفتند، همان وظیفه‌ای را انجام می‌دادند که آن امام بزرگوار انجام داده است. پیامبر اکرم J فرمودند:

الْحَسَنَ وَ الْحُسَیْنَ سَیِّدَا شَبَابِ أَهْلِ الْجَنَّهِ وَ إِنَّهُمَا إِمَامَانِ‏ قَامَا أَوْ قَعَدَا وَ أَبُوهُمَا خَیْرٌ مِنْهُمَا[۶]

بنابراین آنچه موجب برخورداری امام حسین A از این ویژگی شده است، موقعیّت زمانی دوران حیات آن حضرت می‌باشد که منجر به انجام وظیفه توسط ایشان در کربلا شد. امّا به هر حال سایر معصومین D زمینۀ چنین انجام وظیفه‌ای در دوران زندگانی خود نداشتند و از این جهت می‌توان گفت: این میزان ایثار و فداکاری از کسی غیر از امام حسین  Aدر طول تاریخ و در عالم هستی دیده نشده است.

و چهارمین ویژگی خاص امام A ، محبّت ویژۀ پیامبر اکرم J به امام حسین A است.

پیغمبر اکرم J محبّت و علاقۀ شدیدی به امام حسین  Aداشتند.

در روایات می‌خوانیم: وقتی پیغمبراکرم J بر فراز منبر بودند و امام حسین A که یک کودک سه یا چهار ساله بودند وارد می‌شدند، پیامبر J از منبر پایین می‌آمدند، ایشان را در بغل می‌گرفتند و روی منبر می‌نشستند و از او حسابی تعریف می‌کردند. حتّی اگر امام حسین A هنگام خطبه خواندن پیامبر J به زمین می‌خوردند، حضرت سریع پایین می‌آمدند، ایشان را بغل می‌کردند و مجدّداً به خطبۀ خود ادامه می‌دادند.[۷]

گاهی امام حسین A را نوازش می‌کردند، روی شانه‌های خود سوار می‌کردند یا روی زانوهای خود می‌نشاندند و می‌فرمودند:

أَنْتَ الْإِمَامُ ابْنُ الْإِمَامِ أَخُو الْإِمَامِ تِسْعَهٌ مِنْ وُلْدِکَ أَئِمَّهٌ أَبْرَارٌ تَاسِعُهُمْ قَائِمُهُمْ[۸]

یا حسین!‌ تو امامی،‌ پدرت امام است و برادرت امام است و نُه نفر از ابناء و فرزندان تو امام هستند و نهمین آنها کسی است که قیام می‌کند و به دست او، عدالت اسلامی سرتاسر جهان را می‌گیرد. بارها این جمله را در مورد امام حسین  Aمی‌فرمودند. گاهی از اوقات نیز روضه می‌خواندند و گلوی امام حسین A را می‌بوسیدند و به مردم می‌‌فرمودند: این فرزندم را برای دین، در کربلا کشته می‌شود[۹].

تازه اینها همه اش نیست  موارد دیگه ای هست که تیتر وار فقط میخوانم مثل :

ü   تنها امامی که در معرکه ی جنگ به شهادت رسید. امیرالمؤمنین A با اینکه در دهها جنگ شرکت کردند و بارها مجروح شدند ولی در مسجد کوفه مورد سوءقصد قرار گرفتند؛ بقیه ی ائمه هم که مسموم شدند.

ü   تنها امامی که در دعای توسل ازایشان به عنوان ایّها الشهیدA یادشده با اینکه همه ائمه Dما شهید شده اند.

ü   تنها امامی که در زمان حیات خود پدر دو شهید شد: علی اکبر A و علی اصغر  A.

ü   تنها امامی که اربعین و زیارت اربعین دارد.

ü   تنها امامی که قبر مطهرش بیش از ده بار توسط ظالمان خراب شد تا اثری از آن باقی نمانَد.

ü   تنها امامی که بدون غسل و کفن دفن شد.

ü   تنها امامی که سر مبارکش از بدن جدا شد.

ü   تنها امامی که بعد از شهادتش، خانواده اش اسیر شدند.

ü   تنها امامی که پدر و مادر و نسلش معصوم بودند.

ü   تنها امامی که در تربتش شفاست.

ü   تنها امامی که نماز مسافر در حرمش تمام است.

ü    تنها امامی که انبیای قبل از او از آدم تا خاتم بر او گریستند.

ü   تنها امامی که ولادتش توأم با حزن و گریه بود.

ü   تنها امامی که در روز ولادتش شفاعت کرد ( قضیه ی فُطرُس)

پرورش احساس

یکی از ویژگی های خاص امام حسینA این است که محبت ابی عبداللهA اکسیراعظم است و آدم رو زیررو میکنه. چه آدمهایی که در منجلاب گناه دست و پا میزدن ولی با عنایت ومحبت امام حسین  Aبه اوج عزت و سعادت رسیدند که حتی خودشون هم باورشون نمیشده راه های صد ساله رو یک شبه طی کردند.

شاهرخ ضرغام قبل از انقلاب کلی هم نوچه داشت. شغلش این بود درب کاباره می ایستاد و کسانی که بدمستی می کردن رو از کاباره بیرون میکرد. کسی بود که خیلی از گنده لات های تهران ازش حساب می بردن و روی خیلی از اونا رو کم کرده بود حتی یکدفعه توی دعوا چهار نفر رو با هم زده بود.

مادرش میگفت: هفده سالش بود ولی سند خانه ما همیشه سر طاقچه آماده بود. تقریباً ماهی یکبار برای سند گذاشتن به کلانتری محل می رفتم. مسئول کلانتری هم از دست او به ستوه آمده بود.

با خودم می گفتم:الان که هفده سالشه اینطور اذیت می کنه، وای به روزی که بزرگتر بشه.

چند بار می خواستم بعد از نماز نفرینش کنم. اما دلم واسه یتیمی و سختی هائی که کشیده بود سوخت. به جای نفرین دعایش می کردم.
شاهرخ جزو اون یازده نفری بود که ساواک سال ۵۷ دعوتشون کرد و ازشون خواست که هرکدوم با دار دسته شون جلو مردم رو بگیرن و نذارن که دسته های هیات بیرون بیاد تا تو محرم تظاهرات راه نیافته و مبلغ بسیار بالایی رو هم به عنوان پاداش از شاه دریافت کنن.

رفیقش میگه من باشاهرخ بودم همه جواب مثبت دادن اما دیدم شاهرخ ساکته بعد از چند دقیقه گفت من باید فکر کنم. از جلسه که اومدیم بیرون گفت هر چی فکر میکنم میبینم من کسی نیستم که جلو عزادارای امام حسین   Aرو بگیرم.

پشت هیکل درشت و ظاهر خشن شاهرخ، باطنی متفاوت وجود داشت که او را از بسیاری از هم ردیفانش جدا می ساخت . هیچگاه ندیدم که در محرم و صفر لب به نجاستهای کاباره بزند. ماه رمضان را همیشه روزه می گرفت و نماز می خواند. به سادات بسیار احترام می گذاشت.

 

هر سال در روز عاشورا به هیئت جواد الائمه A در میدان قیام می آمد. بعد همراه دسته عزادار حرکت می کرد. در عاشورای سال پنجاه وهفت، ساواک به بسیاری از هیئتها اجازه حرکت در خیابان را نمی داد. اما با صحبتهای شاهرخ، دسته هیئت جواد الائمه A مجوز گرفت.

صبح عاشورا دسته حرکت کرد. ظهر هم به حسینیه برگشت.شاهرخ میاندار دسته بود. محکم و با دو دست سینه می زد . نمیدانم چرا اما آنروز حال و هوای شاهرخ با سالهای قبل بسیار متفاوت بود.

موقع ناهار، حاج آقا تهرانی کنار شاهرخ نشسته بود. بعد از صرف غذا، مردم به خانه هایشان رفتند. حاج آقا با شاهرخ شروع به صحبت کرد. ما چند نفر هم آمدیم و در کنار حاج آقا نشستیم. صحبتهای او به قدری زیبا بود که گذر زمان را حس نمی کردیم.

این صحبتها تا اذان مغرب به طول انجامید. بسیار هم اثر بخش بود. . کربلا و عاشوری یک رود همیشه در جریان است من شک ندارم، اولین جرقه های هدایت ما در همان عصر عاشورا زده شد آن روز، بعد از صحبتهای حاج اقا  سیزده قرن پس ازعاشورا، حُرّی به نام شاهرخ ضرغام برای نهضت عاشورائی حضرت امام متولد شد.
محبت امام حسین A شاهرخ رو برد تا جایی که خودش رو مدیون میدونست و با تمام وجود متحول شد. روی سینه اش نام امام خمینی رو خالکوبی کرده بود روزی که انقلاب پیروز شد تمام نوچه هاش رو جمع کرد و تا صبح تمام کاباره هایی که میشناخت رو به اتش کشید رفیقش میگه دائم میگفت اینا تمام آبرو و ناموس ما رو عارت کردن.

وقتی هم که جنگ شروع شد رفت کنار شهید چمران و شهید سید مجتبی هاشمی ایستاد جلو دشمنان اهل بیت اینقدر شجاعنه خدمت کرد که صدام ملعون برا سرش جایزه تعیین کرد و وقتی هم شهید شد تلوزیون عراق  به نیروهاش خوش خبری داد و جشن گرفت.

رفتار سازی

تحول حر بعد از این رخ داد که کمی فکر کرد و  صحبت های امام حسین A رو مورد دقت قرار داد و حر امام خمینی یعنی شاهرخ ضرغام هم با صحبت های یک عالم و روحانی، اولین گامهای تحولش رو برداشت.

ما از این نمونه ها در طول تاریخ زیاد داریم که تا عرش اعلی را با نور امام حسین A و سوار بر کشتی هدایت او یک شبه پیمودند.

انسان تا صفات، آرمان، هدف، راه و سبک زندگی امام رو خوب نشناسد، نمی تواند از این سراج منیر استفاده کند و محبوب دل ایشان بشود.

لذا یکی از کارهایی که باید برای شناخت بیشتر نسبت به سید الشهداA  انجام بدهیم همین شرکت در مجالس عزای ابی عبدالله  Aو نشستن پای منبر و شنیدن روایات اهل بیتD است.

این که در روایات ثواب های متفاوت و کثیری برای  شرکت و برپایی این مجالس ذکر شده به این علت است که منجر به شناخت امام حسین A میشه.

فلسفه برپایی این محافل فقط این نیست که دور هم بنشینیم و گریه کنیم بلکه قرار است ما امام رو بشناسیم کمی باید در این محافل معرفتمون نسبت به امام زیاد بشه.

ما میتوانیم باحداقل با شرکت در این ده شب و اطلاع ازمعارف اهل بیتDفاصله خودمون رو با امام  Aکم کنیم و اون عزیزانی که خیلی اهل مطالعه نیستند با خودشون قرار بزارن هفته ای چند جلسه به سخنرانی گوش کنن.

o     اگه راننده هستید همینجور که داری رانندگی میکنی

o     اگه خانم خونه ای همینطور که تو اشپزخانه مشغولی رادیو معارف رو گوش کن

o     اگه مغازه داری داخل مغازه ات با رادیو یا تلوزیون مغازه سخنرانی رو گوش بده.

o     اگه دانشجویی یا دانش آموزی تو راه دانشگاه و مدرسه از گوشی موبایلت استفاده کن و هندزفری بذار گوش بده.

o     و …

اون عزیزانی هم که اهل مطالعه هستن یک کتابی رو انتخاب کنن و تا آخر این ماه محرم مطالعه کنن مثلا عبرت های عاشورا، تاریخ کربلا، حماسه حسینی یا رمانهای بسیار زیبایی که در این زمینه نوشته شده مثل سقای آب وادب و ….

هم ساده و روان هست و هم کاربردی. با خودتون قرار بذارید و اسمش رو هم بذارید قرار عاشقی. عهد کنید و روی عهدتون هم بایستید و بدونید کسی به مقام محبت امام حسین A می رسه که در عهدی که با خدا بسته مردانه بایسته:

مِنَ الْمُؤْمِنینَ رِجالٌ صَدَقُوا ما عاهَدُوا اللَّهَ عَلَیْهِ فَمِنْهُمْ مَنْ قَضى‏ نَحْبَهُ وَ مِنْهُمْ مَنْ یَنْتَظِرُ وَ ما بَدَّلُوا تَبْدیلاً[۱۰]

اونایی که تو کربلا با امام حسین A عهد بستند مردونه تا آخرین قطره خونشون پای عهدشون ایستادن لذا  تبدیل به الگو شدند و در تاریخ جاودانه شدند و من و شما بعد از ۱۴۰۰ سال دور هم جمع شدیم و بر مصائب آنها اشک میریزیم.

وَ سَیَعْلَمُ الَّذینَ ظَلَمُوا أَیَّ مُنْقَلَبٍ یَنْقَلِبُون

 

 

[۱] إِنَ‏ الْحُسَیْنَ‏ بْنَ عَلِیٍّ فِی السَّمَاءِ أَکْبَرُ مِنْهُ فِی الْأَرْضِ وَ إِنَّهُ لَمَکْتُوبٌ عَنْ یَمِینِ عَرْشِ اللَّهِ مِصْبَاحُ‏ هُدًى‏ وَ سَفِینَهُ نَجَاه. / بحار الأنوار (ط – بیروت)، ج‏۹۱، ص: ۱۸۴
[۲]  الکافی (ط – الإسلامیه)، ج‏۱، ص: ۱۶
[۳] سَمِعْتُ أَبَا جَعْفَرٍ وَ جَعْفَرَ بْنَ مُحَمَّدٍ (عَلَیْهِمَا السَّلَامُ) یَقُولَانِ: إِنَّ اللَّهَ (تَعَالَى) عَوَّضَ الْحُسَیْنَ (عَلَیْهِ السَّلَامُ) مِنْ قَتْلِهِ أَنْ جَعَلَ الْإِمَامَهَ فِی ذُرِّیَّتِهِ، وَ الشِّفَاءَ فِی‏ تُرْبَتِهِ‏، وَ إِجَابَهَ الدُّعَاءِ عِنْدَ قَبْرِهِ، وَ لَا تُعَدُّ أَیَّامُ زَائِرِیهِ جَائِیاً وَ رَاجِعاً مِنْ عُمُرِهِ. الأمالی (للطوسی)، النص، ص: ۳۱۷
[۴] مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، ج‏۱۰، ص: ۳۱۸
[۵] سَمِعْتُ أَبَا جَعْفَرٍ وَ جَعْفَرَ بْنَ مُحَمَّدٍ (عَلَیْهِمَا السَّلَامُ) یَقُولَانِ: إِنَّ اللَّهَ (تَعَالَى) عَوَّضَ الْحُسَیْنَ (عَلَیْهِ السَّلَامُ) مِنْ قَتْلِهِ أَنْ جَعَلَ الْإِمَامَهَ فِی ذُرِّیَّتِهِ، وَ الشِّفَاءَ فِی‏ تُرْبَتِهِ‏، وَ إِجَابَهَ الدُّعَاءِ عِنْدَ قَبْرِهِ، وَ لَا تُعَدُّ أَیَّامُ زَائِرِیهِ جَائِیاً وَ رَاجِعاً مِنْ عُمُرِهِ. الأمالی (للطوسی)، النص، ص: ۳۱۷
[۶]  بحار الأنوار (ط – بیروت)، ج‏۳۶، ص: ۲۸۹
[۷] بحار الأنوار، ج ‏۴۳، ص ۲۹۵
[۸] بحارالأنوار، ج ۳۶، ص ۲۹۱
[۹] مثیر الأحزان، ص ۱۸
[۱۰]  سوره الأحزاب : ۲۳

بازدیدها: ۱۲۷۳

ادامه مطلب