بسم رب الشهداء و الصدیقین
راهی به قلب حسین ۳
· شب سوم: تا خدا هست چرا اهل بیت ؟
· هدف و ماهیت بحث:
تبیین توسل به عنوان یک راه محبوبیت نزد ائمه اطهار و این محبوبیت صبغه و رنگ خدایی دارد.
انگیزه سازی:
دوستی میگفت: یه مدت هست روی دیوار مینویسن فقط بگو یا الله؛ این شعار خیلی به جا هست و همه آیات و روایات همین رو میگن، ولی مثل این که بعضی ها با همه چی مشکل دارن و اگه به عده بخواهند یه شعار حق رو رواج بدهند اینها یه جوری مخالفت میکنند و جبهه می گیرند که انگار این شعار داره به اعتقادات اونها توهین میکنه و داره اونها رو زیر سوال میبره؟
بعد از صحبت این دوستمون در مورد این جریان بیشتر دقت کردم، متوجه شدم این مطلب در بعضی از مناطق کشور هم به چشم میخوره، بعضیا حرفشون و شعارشون این شده:
فقط بگو خدا یا فقط بگو یا الله و این شعر که: مدد ز غیر تو ننگ است یا الله و …
ذهنم منتقل شد به سفری که به مدینه منوره داشتیم و شبیه این قضیه اونجا هم اتفاق افتاد. برای زیارت قبور منور ائمه غریب بقیع A رفته بودم، افرادی به عنوان نگهبان ایستاده بودند و مزاحم زیارت زائرین میشدند.
در خلال صحبت های یکی از اونها این مطلب رو شنیدم که چرا شما شیعیان غیر خدا رو صدا می زنید و با بد اخلاقی خاصی ما ها رو از اینکار منع میکرد.
ادعا می کرد خدا در قرآن شما را خطاب قرار داده است که:
فَلا تَدْعُوا مَعَ اللّهِ أَحَدًا[۱]
ولی شما شیعه ها دارید اهل بیت A رو صدا می زنید و این عین شرکه و خدا شما رو نهی کرده و شما ترتیب اثر نمی دهید و اونها رو صدا میکنید.
اینجا بود که متوجه شدم پیش زمینه این شعارها بر میگرده به همین شبهه و حرف بی اساس وهابیون.
کما اینکه یکی از حرفهایی که زیاد در قبرستان بقیع شنیده میشه این است که توسل به این چهار امام بزرگوار A و بقیه اهل بیت A مرده پرستی هست.
سعی می کنن شیعیان رو از این زیارت و توسل به اهل بیت A نهی کنند و ادعا دارند بنابر صریح آیه قرآن کار شما مصداق حرف کفاری است که برای توجیه کار شرک آلود خود این جمله رو میگن که خداوند متعال از قول مشرکان در قرآن آورده است:
ما نَعْبُدُهُمْ إِلاّ لِیُقَرِّبُونا إِلَى اللّهِ زُلْفى[۲]
و این کلام را شرک محسوب میکند. و یا در آیۀ دیگری میفرماید:
وَ الّذینَ یَدْعُونَ مِنْ دُونِهِ لا یَسْتَجیبُونَ لَهُمْ بِشَیْءٍ[۳]
دعوت حق فقط ویژه خداست. و کسانى را که مشرکان به جاى خدا مىخوانند، چیزى از درخواستها و نیازشان را براى آنان برآورده نمىکنند.
طبق صریح این آیات حاجت خواستن از غیر خدا که همان توسل شیعیان است شرک محسوب شده و مورد پذیرش خدا نیست.
همچنین ادامه می دهند که خدا در قرآن فرموده:
وَ اعْبُدُوا اللَّهَ وَ لا تُشْرِکُوا بِهِ شَیْئا[۴]
خدا را عبادت کنید و چیزی را شریک او قرار ندهید. و این مطلب رو با این آیه تکمیل میکنند که:
وَ إِذْ قالَ لُقْمانُ لِابْنِهِ وَ هُوَ یَعِظُهُ یا بُنَیَّ لا تُشْرِکْ بِاللَّهِ إِنَّ الشِّرْکَ لَظُلْمٌ عَظِیمٌ[۵]
و نتیجه گیری میکنن که چرا یک عده به اسم اسلام و نام شیعه در عبادتهای خود، برای خدا شریک قائل میشوند؟ و چرا محبت غیر خدا را به دل میگیرند و محبت غیر خدا را در دل می پرورانند؟ و با همین استدلال، افکار تکفیری خودشون رو به خورد یک عده انسان ناآگاه میدهند و اونها رو راهی سوریه و عراق میکنند و قصه به اونجایی میرسه که اخبارش رو همه ما داریم.
اقناع اندیشه
جالبه در زمان امیرالمومنین A هم شبیه همچین اتفاقی افتاد:
افرادی در جنگ صفین از سپاه امیرالمومنین A بیرون شدند و خوارج را تشکیل دادند، شعارشان این کلام بود: لَا حُکْمَ إِلَّا لِلَّه.
مشخص است که این حرف، کلام حقی است و واقع امر هم همین است که حکمی نیست مگر برای خدا ولی انسان باید بصیرت داشته باشد و به ظاهر امر اکتفا نکند.
حضرت امیرالمومنین A در مسجد کوفه مشغول به ایراد خطبه بودند که فردی از خوارج ندا سر داد: لَا حُکْمَ إِلَّا لِلَّهِ. امیر المومنین A سکوت اختیار کردند. فرد دیگری هم این شعار را فریاد زد و کم کم خیلی ها فریاد زدند: لَا حُکْمَ إِلَّا لِلَّهِ و مسجد پر شد از این شعار و اکثر مردمی که در اون مجلس حاضر بودند این شعار رو فریاد میزدند[۶].
اینجا بود که حضرت علی A نسبت به این شعار فرمایشی داشتند که اگر ما نیز تیزبین باشیم و حواسمان را جمع کنیم باطن و اصل و پشت پرده جملات و شعارها را متوجه می شویم و به راحتی گول نمی خوریم. حضرت فرمودند:
کَلِمَهُ حَقٍّ یُرَادُ بِهَا بَاطِلٌ
گفتار حقّى است که باطل به آن اراده شده
نَعَمْ إِنَّهُ لَا حُکْمَ إِلَّا لِلَّهِ وَ لَکِنَّ هَؤُلَاءِ یَقُولُونَ لَا إِمْرَهَ إِلَّا لِلَّهِ وَ إِنَّهُ لَا بُدَّ لِلنَّاسِ مِنْ أَمِیرٍ بَرٍّ أَوْ فَاجِرٍ یَعْمَلُ فِی إِمْرَتِهِ الْمُؤْمِنُ وَ یَسْتَمْتِعُ فِیهَا الْکَافِر وَ یُبَلِّغُ اللَّهُ فِیهَا الْأَجَل[۷]
آرى حکمى نیست مگر براى خدا، ولى اینان مىگویند: زمامدارى مخصوص خداست. در حالى که براى مردم حاکمى لازم است چه نیکوکار و چه بدکار، که مؤمن در عرصه حکومت او به راه حقّش ادامه دهد، و کافر بهرهمند از زندگى گردد، و خدا هم روزگار مؤمن و کافر را در آن حکومت به سر آرد.
شاید برای بعضی ها سوال باشد که چرا امشب حاج آقا از بحث اصلی خودشون خارج شدن؟
در جواب عرض می کنم پاسخ این سوال با بحث راهی به قلب امام حسین A و پرسش اصلی ما در این چند شب ارتباط مستقیمی دارد و جواب این شبهه تکمیل بحث اصلی ما است زیرا برای بعضی از افراد ممکن است این سوال پیش بیاید که نیازی نیست که ما برای امام حسین A عزاداری کنیم و نیازی نیست ما به دنبال راهی به قلب امام حسین A باشیم بلکه اگر ما مستقیم به خود خدا مراجعه کنیم بهتر است. خدایی که از مادر برای ما مهربان تر است دیگر نیازی نیست که واسطه بگیریم و به دنبال محبت امام A و اهل بیت D باشیم.
لذا لازم هست که به توضیح این مطلب بپردازیم که وقتی به معجم مراجعه می کنیم و در مورد معنی توسل تحقیق می کنیم می بینیم به طور کلی توسل را به استفاده از وسیله معنی میکنند و ما در پاسخ به همه این مطالب بالا باید به کلام الله مراجعه کنیم و نگاه قرآن را در مورد توسل و استفاده از وسیله جویا شویم.
در قرآن مجید واژه وسیله در دو آیه به کار رفته است. اوّل آیۀ ۳۵ سورۀ مائده است که می فرماید:
یا أَیّهَا الّذینَ آمَنُوا اتّقُوا اللّهَ وَ ابْتَغُوا إِلَیْهِ الْوَسیلَهَ وَ جاهِدُوا فی سَبیلِهِ لَعَلّکُمْ تُفْلِحُونَ
مخاطب در این آیه همۀ افراد با ایمانند و به آنها سه دستور داده شده است:
ü اوّل دستور به تقوا
ü دوّم دستور به انتخاب وسیله ای که دارای یک ویژگی خاص است، ویژگی ای که نبودن آن ویژگی باعث میشود شخص متوسل از دسته مومنین و مسلمانان خارج شده و نه تنها دچار شرک گردد، بلکه ائمه D نیز آنها را دشمن خود قرار دهند[۸] و آن ویژگی اینست که ما را به خدا نزدیک کند، یعنی توسل ما برای نزدیک شدن به رحمت و جوار الهی باشد و همین ویژگی است که معیار و شاخص توسل و محبت ما به اهل بیت D است، اصلا وجود همین خصوصیت است که باعث دغدغه شده است که چگونه راهی به قلب امام حسین A پیدا کنیم و سعی کنیم محبوب قلب ایشان باشیم تا حضرت، واسطه فیض الهی برای ما باشند. لذا باید به این پرداخته شود که اصل توسل یعنی واسطه بودن، و این واسطه بودن در طبیعت نیز وجود دارد.
تنه درخت، مواد غذایى را، از ریشه مىگیرد، به شاخه مىدهد. پس این تنه درخت، وسیله است، واسطه است. سیم، برق را از مرکز مىگیرد، به لامپ مىدهد، پس این سیم واسطه است. برگ نور را از خورشید مىگیرد، تحویل ریشه مىدهد. وساطت در آفرینش هم وجود دارد. و البته این برنامه در امور دیگر نیز وجود دارد یعنی با اینکه خداوند خودش مىفرماید یُدَبِّرُ الْأَمْرَ[۹] تدبیر کارها و مدیریت دست خداست. امّا خود خداوند متعال، براى کارهایش، واسطه قرار داده است و گفته فَالْمُدَبِّراتِ أَمْراً[۱۰] یعنى به یک عده فرشته گفتهام، دست اندر کار باشید. پس نقش واسطه در نظام آفرینش خیلی طبیعی و عادی است.
ü و سوّم دستور در آیه دستور به جهاد در راه خدا است.
نتیجۀ و ثمره مجموع این صفات، ( تقوا و توسّل و جهاد ) همان چیزی است که در آخر آیه آمده است: لَعَلّکُمْ تُفْلِحُونَ این باعث فلاح و رستگاری شماست.
یعنی اگر ضمن رعایت تقوا و معنویت، توسل داشته باشیم و وسیله ای جهت تقرب به خدا فراهم آورده باشیم و در راه خدا نیز اهل جهاد به انواع مختلف آن باشیم از جهاد رزمی تا اقتصادی و فرهنگی و معنوی و علمی و… مطمئنا اهل صلاح و رستگاری خواهیم شد.
دوّمین موردی که کلمه وسیله در قرآن مجید به کار رفته، آیۀ ۵۶ و۵۷ سورۀ اسراء است که میفرماید:
قُلِ ادْعُوا الّذینَ زَعَمْتُمْ مِنْ دُونِهِ فَلا یَمْلِکُونَ کَشْفَ الضّرِّ عَنْکُمْ وَ لا تَحْویلاً
بگو: کسانى را که به جاى او، معبود خود پنداشتید، بخوانید. آنها نه اختیارى دارند که از شما دفع زیان کنند و نه آنکه بلایى را از شما بگردانند.
با توجّه به جملۀ قُلِ ادْعُوا الّذینَ معلوم میشود منظور از این آیه بتها و امثال آنها نیست، چون الذین برای ذوی العقول و صاحبان عقلاست، بلکه منظور از آن فرشتگانی است که آنها میپرستیدند یا حضرت مسیح است که گروهی به عنوان معبود او را پرستش میکردند.
این آیه میگوید نه فرشتگان و نه حضرت مسیح نمیتوانند مشکل شما را حل کرده و کشف ضرّ کنند.
آیۀ بعدش میگوید:
أُولئِکَ الّذینَ یَدْعُونَ یَبْتَغُونَ إِلى رَبِّهِمُ الْوَسیلَهَ أَیهُّمْ أَقْرَبُ وَ یَرْجُونَ رَحْمَتَهُ وَ یخَافُونَ عَذَابَه
کسانى از فرشتگان، پریان و ارواح را که آنان به عنوان معبود مىپرستند خود این معبود ها براى رفع نیازمندىهایشان به سوى پروردگارشان وسیله مىجویند.
یعنی خود این کسانی که بعضی ها عبادتشان میکنند و آنها را به عنوان وسیله انتخاب می کنند حضرت مسیح و فرشتگان کسانی هستند که به درگاه خدا میروند و با وسیلهای به او تقرّب میجویند، وسیلهای که:
ü أَیّهُمْ أَقْرَبُ وسیلهای که نزدیکتر باشد
ü وَ یَرْجُونَ رَحْمَتَهُ و امید به رحمت خدا دارند
ü وَ یَخافُونَ عَذابَهُ از عذاب خداوند میترسند؛ چرا که إِنّ عَذابَ رَبِّکَ کانَ مَحْذُورًا عذاب پروردگارت چیزی است که از آن هر کسی وحشت دارد[۱۱].
اشتباه بزرگ وهابیت این است که تصوّر میکنند مفهوم توسّل این است که اولیاء الله D را مستقلّاً سرچشمۀ قضای حاجات و دفع کربات میدانند، در حالی که معنای توسّل این نیست.
آیاتی که وهابیت به آن توسّل جسته است آیاتی است که دربارۀ عبادت است، در حالی که هیچ کس عبادت اولیاء الله D نمیکند.
روزها را با توسل کردنم شب میکنم
دارم از این ناحیه خود را مقرب میکنم
آیا وقتی به پیغمبر اکرم J متوسّل میشویم، عبادت پیغمبر J میکنیم؟ آیا ما پیغمبر J را مستقلّ در تأثیر و کاشف الضرر میدانیم؟ خیر. توسّلی که قرآن مجید به آن دعوت کرده این است که به آن وسیله به خدا نزدیک شویم. آیات زیادی دلیل بر شفاعت و دو آیه هم دربارۀ توسّل است، و جالب این که در همان آیۀ ۵۷ سورۀ مائده جملۀ أَیّهُمْ أَقْرَبُ میگوید، فرشتگان و حضرت مسیح هم وسیلهای برای خود انتخاب میکنند، وسیلهای که نزدیکتر است. «هم» ضمیر جمع عاقل است یعنی به صالحین و اولیاء الله D متوسّل میشوند. هر کدام از این صالحین که به خدا نزدیکترند.
به هر حال باید در ابتدای بحث روشن شود که توسّل به اولیاء الله به معنای عبودیت و پرستش آنها نیست. اولیاء الله برای کسی که به آنها متوسّل شده در پیشگاه خدا شفاعت میکنند، درست مثل این است که من میخواهم به در خانۀ شخص بزرگی بروم و او مرا نمیشناسد. از شخصی که مرا میشناسد و با آن شخص بزرگ آشناست، خواهش میکنم که همراه تو نزد او میآیم، تو مرا به او معرّفی کن و در نزد او برای من شفاعت نما. این کار نه عبودیّت است و نه استقلال در تأثیر[۱۲].
لذا دعا خواندن و توسل ما به ائمه اطهار D صرفا جهت قرب و نزدیکی به خدا و استغفار و شفاعت و وساطت آن حضرات معصومین D در طلب حاجات است و این امر در قرآن نیز اشاره و تائید شده است:
وَ لَوْ أَنَّهُمْ إِذْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ جاؤُکَ فَاسْتَغْفَرُوا اللَّهَ وَ اسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُوا اللَّهَ تَوَّاباً رَحِیما[۱۳]
وقتی یه عده ای به خود ظلم کردند و مرتکب گناه شدند، اگر بیایند پیش توی پیامبر و هم خودشان از خدا استغفار کنند و هم پیامبر برایشان استغفار و طلب مغفرت کند، خواهند دید که خدا توبه پذیر مهربان است.
اگر رفتن نزد پیامبر و اهل بیت جهت استغفار برای بندگان شرک و گناه بود خود خداوند آن را نمی فرمود و استغفار پیامبر J برای بندگان را مورد قبول قرار نمی داد و نمی پذیرفت بلکه هم پیامبر J و هم بندگان را نهی میفرمود در حالی که خداوند در این آیه فرموده است که اگر پیامبر J برایشان استغفار کند، آن را می پذیرد و قبول می کند.
حتی مسئله شفاعت در کتب اهل سنت نیز آمده و نزد آنها نیز پذیرفته شده است و در کتاب سنن دارمی آمده است در مدینه قحطی شدیدی پیشآمد. گروهی از مردم نزد عایشه رفته و از خشکسالی و قحطی شکایت کردند و از او چاره جویی نمودند.
عایشه گفت: بروید کنار قبر پیغمبر سوراخی در سقف بالای قبر بکنید به طوری که آسمان از آنجا دیده شود و منتظر نتیجه باشید. رفتند و آن سقف را سوراخ کردند به طوری که آسمان دیده میشد[۱۴].
البته این نوع توسل عایشه خدشه هایی بر آن وارد است که یکی از انها بدعت بودن و نا دیده گرفتن مقام اهل بیت است، ولی منظور و مقصود ما از آوردن این نمونه فقط این است که در تاریخ اهل تسنن نیز توسل و شفاعت در امور دنیایی هم وجود دارد چه برسد به امور اخروی و البته که امور اخروی هم مهم تر و هم اساسی تر است.
ماهیت توسل نزد ما شیعیان این است که اهل بیت D را به عنوان آبرومندان نزد خدا میشناسیم و در دعای توسل آنها را به همین ابرومندی نزد خداوند صدا کرده و میگوییم
یا وجیها عند الله اشفع لنا عند الله
مضمون دعا به روشنی واضح است که آبرو و وجاهت نزد خدا برای ما اهمیت دارد و حتی خطاب و درخواست ما از ایشان شفاعت نزد خداست
پرورش احساس :
و الان نیز اگر می خواهیم محبوب قلب امام حسین A شویم برای این است که بتوانیم نزد خداوند متعال آبرو پیدا کنیم و این معنا در فراز دعای زیارت عاشورا آمده است آنجا که میفرماید:
اللَّهُمَ اجْعَلْنِی عِنْدَکَ وَجِیهاً بِالْحُسَیْنِ A فِی الدُّنْیَا وَ الْآخِرَه
خدایا ما میخواهیم نزد تو با حسینت شناخته شویم و ابروی دنیا و آخرتمان حسین A باشد. نزد حسینت محبوب شویم تا محبوب توباشیم. جون غلام آزادشده ابى ذر غفارى به حضور حضرت امام حسین A آمد و از آن حضرت اجازه میدان خواست. امام حسین A با دنیایى از مهر و ادب رو به او کرد و فرمود:
أَنْتَ فِی إِذْنٍ مِنِّی فَإِنَّمَا تَبِعْتَنَا لِلْعَافِیَهِ فَلَا تَبْتَلِ بِطَرِیقِنَا
اى جوون! شما اینک آزاد آزادى، راه خویش را بگیر و از این سرزمین برو؛ یه عمر به ما خدمت کردی الان آزادی و من به شما اجازه می دهم از این سرزمین بری و به سلامت و عافیت بثیه زندگی خودت رو ادامه بدی. سرنوشت خویش را به سرنوشت ما گره نزن.
امّا او پاسخ داد:
یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ أَنَا فِی الرَّخَاءِ أَلْحَسُ قِصَاعَکُمْ وَ فِی الشِّدَّهِ أَخْذِلُکُمْ
اى فرزند پیامبر، من در روزگار خوشى و آسایش بر خوان نعمت شما نشستم؛ آیا این از جوانمردى است که اینک شما رها کنم و بروم؟
وَ اللَّهِ إِنَ رِیحِی لَمُنْتِنٌ وَ حَسَبِی لَلَئِیمٌ وَ لَوْنِی لَأَسْوَدُ فَتَنَفَّسْ عَلَیَّ بِالْجَنَّهِ فَیُطَیَّبَ رِیحِی وَ یُشَرَّفَ حَسَبِی وَ یَبْیَضَّ وَجْهِی
حسین جان! من سیاه پوستم، و رنگ و بوى تنم ناخوشایند و رنگ و بوى دیگرى است، همان گونه که حسب و نسبم. اجازه دهید تا بوى بهشت و نسیم دل انگیز آن بر من وزیدن کند تا هم پیکرم عطرآگین گردد و هم چهره تیرهام به سفیدى گراید و هم حسب و نسبم با عمل شایسته و جهاد و فداکارى در راه حق و عدالت پرشرافت شود.
لَا وَ اللَّهِ لَا أُفَارِقُکُمْ حَتَّى یَخْتَلِطَ هَذَا الدَّمُ الْأَسْوَدُ مَعَ دِمَائِکُمْ[۱۵]
حسین جان! نه! به خداى سوگند از شما جدا نخواهم شد، راه دیگرى نخواهم رفت، از شما فاصله نخواهم گرفت تا خون من سیاه پوست، با خون پاک و پاکیزه شما در راه خدا ریخته بیامیزد
امام حسین A به او اجازه جهاد و فداکارى داد …
او با شهامت و شجاعت بسیارى بیست و پنج تن از سپاه دشمن را از پا در آورد و آن گاه خود به شهادت رسید.
سالار شهیدان A خود را کنار پیکر به خون خفته او رسانید و بر بالین او نشست و دستها را به آسمان گرفت و گفت:
اللَّهُمَّ بَیِّضْ وَجْهَهُ وَ طَیِّبْ رِیحَهُ وَ احْشُرْهُ مَعَ الْأَبْرَارِ وَ عَرِّفْ بَیْنَهُ وَ بَیْنَ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّد[۱۶]
بار خدایا! چهرهاش را سپید و نورانى و پیکرش را عطرآگین و خوشبو ساز. او را با نیکان و شایستگان محشور فرما و در سراى دیگر میان او و خاندان وحى و رسالت آشنایى و دوستى قرار ده.
میخوام بگم حسین جان ! آقا میشه یه نگاهی هم به ما رو سیاه ها کنید؟ آقا ما بخاطر گناهانی که کردیم پیش خدا روسیاهیم . آقا بدنمان بخاطر گناهان بوی متعفن گرفته، دیگه آبرویی نداریم. آقا میشه برای ما هم دعا کنید؟ از خدا بخواهی که ما ها رو ببخشه؟ یا ایها العزیز؛ ما اشتباه کردیم و جایی رو نداریم بریم جز درب همین خونه….
نه تنها شهدای کربلا که شهدای این مرز و بوم هم فهمیده بودند در همه چیز و همه جا بهترین واسطه برکت و رحمت الهی، ارباب بی کفن ما، ابی عبدالله A هست.
پدر شهید مالک کامرانی میگوید وقتی روزها خانواده ام جهت شستن ظروف و لباس نزد تنها موتور روستا می رفتند، که آنجا محل رفت و آمد جوانان و مردم بود، یک روز پسرم مالک، نزد من آمد و گفت: پدر، از این که هر روز مادر و خواهرانم مجبورند به سر موتور آب بروند و آب بیاورند و در مسیر معذب شوند، نگران هستم خواهش میکنم از این روستا به زمینی که دورتر از روستا است برویم و آنجا را برای زندگی آماده کنیم.
در جواب گفتم: مالک جان آنجا نه آبی است و نه آبادانی، زمینش بایر است و خشک.
مالک در جواب گفت: پدر خودم در آنجا چاهی حفر کرده و موتور می گذارم و به یاری خدا زمین ها را آباد می کنیم بهتر از این است که هر روز خواهر و مادرم جلوی چشم نامحرمان در عذاب باشند.
به اصرار فرزندم به محل زمین یاد شده رفتیم با وسایلی که به همراه برده بودیم مالک اقدام به حفر چاه نمود. چند متری که از چاه حفر نمودیم به سنگ بزرگی برخورد کردیم اشک ازچشمان مالک جاری شد.
با همان چشمان لبریز از اشک رو به آسمان کرد و گفت یاحسین، آقا بفدایت شوم میدانید نیتم چیست و گفت مولاجان سه دانگ این چاه و زمین نذر مراسمات شما و بقیه هم از خانواده ما.
از جیبش زیارت عاشورا درآورد و با چشم گریان شروع به خواندن آن کرد و بعد در جای دیگر اقدام به حفر چاه نمود. دائما ذکر حسین حسین از لبانش جدا نمی شد. چندساعتی طول نکشیده بود ناگهان فریادش بلند شد الله اکبر، الله اکبر یا حسین A و صدا زد بابا آب، بابا آب، آب شروع به جوشیدن از ته چاه نمود. از چاه بیرون آمد با همان آب وضو گرفت و دو رکعت نماز شکر در همانجا خواند بعد از آن با نصب موتور شروع به آبادانی زمین کرد ما هم کم کم به آن فضا عادت کردیم .
شهدا همیشه توسل و اشک بر امام حسین A را رمز پیروزی و راه حل مشکلات می دانستند و میبینیم در همه مراحل زندگی از روضه و توسل فارغ نشدند.
رفتار سازی
زیرا اهل بیت منبع سخا و مروت هستند و مهربانی خدا در آنها نمود و تجلی پیدا کرده است. دلشان زود رحم است و هر وقت که به آنها متوسل می شویم به راحتی ما را قبول کرده و محبوب دل آنها نیز میشویم.
یکی از کارهایی که برای محبوب شدن در دل امام حسین A زیاد به آن سفارش شده توسل به ایشان و اشک برای غربت اهل بیت است.
علما این رمز را میدانستند و به آن عمل میکردند. شخص مداحی به نام جعفر پس از نماز امام خمینیe در مسجد شیخ چند جمله ای ذکر مصیبت امام حسین A می خواند. حاضران چندان اعتنایی نمی کردند و کم کم متفرق می شدند و می رفتند. اما کسی که مقید بود تا آخر ذکر مصیبت بنشیند و روضه را گوش دهد، مرحوم حاج آقا مصطفی e بودند. ایشان مقید بودند در حد توان در مجالس عزایی که دوستان در منازل یا مدارس علمیه برقرار می کرند، شرکت کنند و از این مجالس نور استفاده کنند. خود ایشان هم هر صبح جمعه مجلس روضه ای داشت که گاهی روضه خوان تنها یک نفر مستمع داشت که آن هم خود حاج آقا مصطفیe بود.
گریه بر حسین A تجدید بیعت با «کربلا» و امضای راه خونین شهیدان و فرهنگ شهادت است.
رمز موفقیت شهدا نیز همین بوده است زیرا دلی که به حسین A و اهل بیت پیامبر J عشق دارد، بی شک در عزای آنان میگرید و با این گریه، مهر و علاقه درونی خود را نشان میدهد و محبوبیت آنها را جلب می نماید.
حاج حسین کاجی تعریف می کرد: با یکی از رزمنده ها می خواستیم جایی بریم؛ تا سوار موتور شدیم، گفت: حسین روضه بخون. هرچی بهونه آوردم، زیر بار نرفت. گفت: حسین! من چند شب دیگه مهمون امام حسینA هستم. می خوام به آقا بگم: همه جا برات گریه کردم. شب، روز، ظهر، خلوت، جلوت، توی سنگر، حسینیه، پشت خاکریز، پشت ماشین؛ فقط مونده روی موتور گریه کنم. قسمم داد که براش روضه بخونم.
یه سلام دادم به امام حسین A و یه خط شعر برای حضرت علی اکبر A خوندم؛ روضه ی من تموم شده بود ولی حسین داشت گریه می کرد. رسیدیم به اردوگاه شهدای تخریب؛ هنوز گریه اش تموم نشده بود. چند دقیقه ایستادیم تا گریه ش بند اومد….
چند شب بعد مهمون امام حسین A شد، همونطور که گفته بود.
می خوای راهی به قلب ارباب پیدا کنی؟ بهترین راهش همینه که فقط تو محرم به یادش نباشی، بلکه جای جای زندگیت رو از یاد ارباب پر کن و با روضه خوانی برای ابی عبدالله A زندگی ات رو حسینی کن.
یکی از بهترین مصادیق توسل برگزاری مجالس روضه امام حسین A است. در قدیم مرسوم بود در خیلی از خانه ها روضه هفتگی جزو پایدار ترین برنامه های صاحب خانه به حساب می آمد.
الان هم خیلیا هستند که سابقه روضه خانگیشون به بیش از چهل سال میرسه و هم خودشون و هم زن و بچه شون عاشق امام حسین A هستند و جلسه روضه را باعث برکت زندگی میدانند و حاضرند در بدترین شرایط هم این مجلس تعطیل نشود. زندگی بدون حسین A رو بردگی می دونند و معتقدند ما مدیون امام حسین A هستیم.
کاش ما هم برای برگزاری مجلس روضه اباعبد الله الحسین A برنامه ریزی کنیم تا جزو نوکران و خادمان ایشون به حساب بیاییم.
یکی از آثارش این است که اهالی منزل روحشان با معنویت انس میگیرد و دلشان با غم حسین A بزرگ میشود. قطعا فضا و محل برپایی روضه نقش خاصی در تربیت و معنویت ایفا میکند.
ممکنه بعضی ها از لحاظ مکان یا هزینه وسع و توانشون نرسه مراسم مستقلی برگزار۱۱ کنن و از چند صد نفر پذیرایی کنن ولی خیلی ساده میتونیم با شرکت در مجالس برپا شده و تقبل بعضی از هزینه های مجلس امام حسین A سهم کمی از دین خودمون رو ادا کنیم.
در زندگی شهدا نیز اینجوری بوده که روضه جزو لاینفک زندگی شون بوده در هر عملیاتی، قبل از عملیات، حتی شب عروسی ها و در لحظات مختلف زندگی اهل روضه و توسل و اشک بر امام حسین A بودند.
علمای اخلاق و تربیت مؤکداً سفارش کرده اند که بهترین راه برای نزدیک شدن به اهل بیت D مداومت بر روضه است . پس بهترین راه برای ورود به قلب امام حسین A نیز روضه است.
مرحوم حاج شیخ عبدالکریم حائریe مؤسس حوزه علمیه قم، دستور می دادند که قبل از تدریس قدری مصیبت حضرت سید الشهداء A بخوانند و سپس درس را شروع کنند .
و السلام علیکم و رحمه الله و برکاته
[۱] سورۀ جنّ، آیۀ ۱۸٫
[۲] أَلَا لِلَّهِ الدِّینُ الخَالِصُ وَ الَّذِینَ اتخَّذُواْ مِن دُونِهِ أَوْلِیَاءَ مَا نَعْبُدُهُمْ إِلَّا لِیُقَرِّبُونَا إِلىَ اللَّهِ زُلْفَى إِنَّ اللَّهَ یحْکُمُ بَیْنَهُمْ فىِ مَا هُمْ فِیهِ یخْتَلِفُونَ إِنَّ اللَّهَ لَا یَهْدِى مَنْ هُوَ کَذِبٌ کَفَّار/ سورۀ زمر، آیۀ ۳٫
[۳] لَهُ دَعْوَهُ الحْقّ وَ الَّذِینَ یَدْعُونَ مِن دُونِهِ لَا یَسْتَجِیبُونَ لَهُم بِشىَءٍ إِلَّا کَبَاسِطِ کَفَّیْهِ إِلىَ الْمَاءِ لِیَبْلُغَ فَاهُ وَ مَا هُوَ بِبَالِغِهِ وَ مَا دُعَاءُ الْکَافِرِینَ إِلَّا فىِ ضَلَال/ سورۀ رعد، آیۀ۱۴
[۴] نساء / ۳۶
[۵] لقمان / ۱۳
[۶] دعائم الإسلام، ج۱، ص: ۳۹۳
[۷] نهج البلاغه (للصبحی صالح)، ص: ۸۲- خطبه ۴۰
[۸] امیر المومنین می فرمایند: هَلَکَ فِیَّ رَجُلَانِ مُحِبٌّ غَالٍ وَ مُبْغِضٌ قَالٍ
[۹] یونس/ ۳
[۱۰] نازعات/ ۵
[۱۱] شیعه پاسخ میگوید آیت الله مکارم ص۲۳۱
[۱۲] شیعه پاسخ میگوید آیت الله مکارم ص ۲۳۲
[۱۳] نساء/ ۶۴
[۱۴] سنن دارمی، جلد ۱، صفحۀ ۴۳
[۱۵] مثیر الأحزان، ص: ۶۳
[۱۶] بحار الأنوار (ط – بیروت)، ج۴۵، ص: ۲۳
بازدیدها: ۱۰۵۸