بسم الله الرحمن الرحیم
فیش مرثیه
شب دوم محرم
استاد سید حسین مومنی
@fishemenbar ایتا وسروش
صوت و متن عرضه در سایت طلبه یار = https://www.talabeyar.ir
به امام صادق علیه السلام عرض کرد آقا اگر کسی می میره،یه روز دو روز سه روز براش عزاداری میکنن ، چیه وقتی هلال محرم میاد شما یک ماه گریه میکنید؟
حضرت فرمود این چه حرفیه؟ وقتی محرم میاد ملائکه تو عرش لباس حسین رو از عرش آویزان میکنند، اون لباسی که در اثرِ شمشیرها پاره پاره شده و به خون آغشته شده … ما و شیعیان ما اینُ با بصیرتمون میبینیم نه با بَصَرمون با بصیرَتِمون، با چشممون نه، با بصیرتمون … یعنی به قلبمون که مراجعه میکنیما، اصلا از شب اول محرم یه حزنی گوشه قلبمونه … یه حزنی گوشه قلبمونه …
امروز اتفاقاتی افتاده ، پاشید بریم کربلا ، یه آب و جارو بزنیم، یه چیزایی اگر زیر دست و پا افتاده ، اینارو جمع کنیم. چون بچه ها دارن میان ، یه چیزاییم، فقطم تو کربلاسا … انقدر سفت و خشنِ که کفش رو سوراخ میکنه ، بهش میگن خارِ مغیلان … اینارو از زیر دست و پا جمع کنیم.
حر جلوی ابی عبدالله علیه السلام رو گرفت . آقا دیگه نمیتونی بری کوفه حضرت فرمود من رو دعوت کردن . مأمورم و معذور ، نذاشت حضرت بره . بعد نامۀ عبیدالله رسید به حر ، نامۀ عبیدالله بن زیاد رسید به حر که هرکجا این نامه به دستت رسید، بر حسین سخت بگیر … سخت بگیر و راه رو بر اون ببند و اجازه حرکت نده مگر در بیابانِ بی آب و علف .
این نامه به دست حر رسید و حر این کار رو کرد . حضرت رو هدایت کرد به یه سرزمینی بی آب و علف و بر حضرت سخت گرفت. امروز امام حسین علیه السلام به بزرگان کوفه نامه نوشت ، بابا منو دعوت کردید ، من که خودم نیومدم ، من با زن و بچه اومدم . اگر من رو اجابت نکنید روز قیامت مدیونید و باید پاسخگو باشید.
امروز، روزیُ که نامه نوشت . انگار امام حسین علیه السلام دیگه محرز شد براش شهادت . لذا امروز طُرِیحی نقل میکنه وجودِ مقدس حضرت به ۶۰ هزار درهم رفت به اون قطعه ای که قبرِ حسین درِش هست رو از مردم خرید ، امروز خرید … و مهمترین اتفاق امروز ورودِ اهل بیتِ.
از قبلش براتون بگم، از صفین امیرالمؤمنین دارن برمیگردن، رسیدن به کربلا . دیدن امیرالمؤمنین ایستاد، کسی اومد عرض کرد آقا یا امیرالمؤمنین هذه کربٌ و بلا … امیرالمؤمنین فرمودند : ذاتُ کربِِ و بلا … اینجا پُر غصه است ..
اومدن کنار یه درختی دو رکعت نماز خوندند، بعد یه مقدار از این خاک برداشتند، بوئیدند وَاهاً اَیَّتُهَا التُّرْبَهُ طوبَى لَکِ …
عجب خاکیه این خاک … بعد اشاره کردند هاهُنا مُنَاخُ رِکَابِهِمْ … هاهُنا … هاهُنا … هاهُنا … اینا رو همه رو توضیح دادن … هاهُنا …
رفقا اصلاً وعدۀ عاشورا تاسوعا به خودتون ندید … هرچی میخواید بگیرید تو همین دو سه روز اول بگیرید … از در خونه که حرکت میکنی میای برا جلسه تا میرسی به جلسه فقط حوائج دنیویت رو بخواه ، هرچی مشکلات مادی داری، اقتصادی داری ، هرچی ، هرچی ؛ مشکلِ دنیوی داری ؟ تو راه که داری میای حرف بزن ، با امام حسین بگو ، به حضرت زهرا بگو بی بی جان ! یا امیرالمؤمنین ! حسین جان ! زندگیم ، اهل و عیالم بچه هام محتاج غیر نباشن ، آبروداری کن … هرچی میخوای ، تو راه رسیدی زیرِ بیرق اباعبدالله فقط حاجتتون بعد از ظهور امام زمان ، این باشه تا دنیا دنیاست و نسل ما هست ، از این بیرق و از این خمیه جدا نشیم … فقط اخروی بخواید … فقط معنوی ، مادی بیرون، وقتی وارد شدید فقط معنوی بخواید … یه بار پرده بره کنار ، ما هم یه چیزی بشنویم .
مرحوم سراج از شب هفتم محرم دیگه نمی خوابید میگفتند آقا چرا نمی خوابید؟ میگفت خوابم نمیبره ، چرا خوابتون نمیبره؟ گفت چه جوری بخوابم که صدایِ العطش بچه های حسین رو می شنوم؟! …
هر چی مرکب برای امام حسین آوردند ، مرکب امام حسین حرکت نکرد ، تا هفت تا مرکب برای حضرت آوردند . فرمود برید بیاید ببینم اینجا چی بهش میگن؟ اسم این سرزمین چیه؟ رفتند و اومدند ، تو این فاصله ، عمه جان ما زینب اومد ، حسین جان اینجا کجاست؟ دلواپسم ، دلشوره دارم … حسین جان نمیشه زودتر از اینجا بریم؟ …
عرض کردند آقاجان به اینجا نینوا میگن ، غاضریه هم میگن ، شاطعُ الفرات هم میگن ، طَف هم میگن ، اسمایِ مخالف داره ، کربلا هم میگن …
تا امام حسین اسم کربلا رو شنید ، پایِ راست رو به زمین کوبید ، دست رو بلند کرد … “اللَّهُمَّ إِنِّی أَعُوذُ بِکَ مِنَ الْکَرْبِ وَ الْبَلَاءِ”… بعد رو کرد به عزیزانش فرمود متوقف شید و از اینجا نرید ، اینجا “والله مُناخ رکابِنا ” …
اینجا جاییِ که خوابگاهِ ما قرار میگیره و این تربَتی ست که جد من وعده داده که تخلُف درش نیست …
چهار تا کلمه ست ، سه تاش رو معنی میکنم ، میدونیدا یکیش رو دیگه خودتون میفهمید . من دیگه لازم نیست ترجمه کنم . حضرت فرمودند:
هاهُنا وَاللّهِ قَتْلُ رِجالِنا … اینجا مقتلِ رجالُنا ..”
هاهُنا وَاللّهِ ذِبْحُ اَطْفالِنا …
هاهُنا وَاللّهِ مَسْفَکُ دِمایِنا …
اینجا جایی که بچه های ما رو سر میبرن . اینجا جاییِ که خون ما رو زمین میریزن … “هاهُنا وَاللّهِ تُزارُ قُبُورُنا” … اینجا جاییِ که به والله قبر ما رو زیارت میکنن … خاک به دهن من، خاکِ کربلا تو چشمای شما. امام زمان ببخش … با این یه جمله این کلام امام حسین علیه السلامِ :
“هاهُنا وَاللّهِ … هاهُنا وَاللّهِ … هاهُنا وَاللّهِ مهتَکُ نِساءَنا وَ حَریمِنا …”
همه دورِ زینب رو گرفتند . یکی مهار ناقه روگرفته … یکی زیرِ بغلِ عمه جان رو گرفته … قاسم زانو بالا زده ، عبدالله … همه دور و برِ زینبند … این زینب با عزت و احترام پیاده بشه ….
آی دنیا اُف بر تو …. من یواش میگم شما داد بزنید … عصرِ یازدهم هم این زینب بود ، میخواست سوارِ مرکب بشه ، هیچ محرمی نبود بیاد کمک کنه زینبُ … یه وقت دیدن یه مشت از این عربایِ حروم زاده اومدند
بازدیدها: ۱۲۶۳