طلبه یار | سایتی جامع برای همه طلاب
بسم الله الرحمن الرحیم
فیش مرثیه
امام رضا سلام الله علیه
**استاد میر باقری **
@fishemenbar کانال فیش منبرومرثیه درایتا
عرضه در سایت طلبه یار = https://www.talabeyar.ir
آمدم ای شاه، پناهم بده
خط امانی ز گناهم بده
ای حَرمَت ملجأ درماندگان
دور مران از در و راهم بده
لایق وصل تو که من نیستم
اِذن به یک لحظه نگاهم بده
تا که ز عشق تو گُدازم چو شمع
گرمی جان‌سوز به آهم بده
لشکر شیطان به کمین من است
بی‌کسم ای شاه سپاهم بده
از صف مژگان نگهی کن به من
با نظری، یار و سپاهم بده
در شب اول که به قبرم نهند
نور بدان شام سیاهم بده
*فرمود:شما بیاید زیارت من،من سه جا میام به دیدن شما؛خدا رحمتش کنه؛در مفاتیح از ایشون نقل کرده امام زمان علیه السلام رو زیارت کرد عرض کرد:آقا درسته جدتون فرمودند سه بار به دیدن شما میام؟فرمودند:بله،وعده ی جد ماست،وفا میکنه.
درهای حجره بسته بود،به اباصلت فرمود:اباصلت کسی وارد حجره نشه؛حال امام رضا خیلی سخت بود،در فاصله بین خانه ی مامون تا محل اقامتشون هی روی زمین مینشست و برمیخاست؛تعبیر زیارت جامعه ائمه المومنین این ازش استفاده میشه این سم کارگر شده بود،همه ی درون امام رضا رو متلاشی کرده بود “قد قُطِّعَت بِجُرَعِ السَّمِّ امعائُه” لذا فرمود کسی وارد حجره نشه،داخل حجره شد،نقل اینه،فرش حجره رو جمع کرد “یتململ کتململ السلیم” مثل مار گزیده به خودش میپیچید …” جوادالائمه آمد،وارد شد،امام رضا علیه السلام جوادش رو در آغوش گرفت.
سر مطهرش در آغوش جوادالائمه بود آخرین لحظات بعد هم همه شنیدید بدن رو غسل داد،کفن کرد امام جواد علیه السلام ،بعد هم بدن رفت آسمونیا با این بدن دیدار کردند دوباره برگشت،سپس امروز غوغا شد تو مدینه همه آمدند؛ حتی بسیاری از زنان نوقان برای اینکه بتونند بیان تو تشییع مهریه هاشون رو بخشیدند به همسرانشون؛همه آمده بودند حتی دشمن،خود مامون مجبور شده بود شال سیاه انداخته بود؛عزادار آمده بود تو عزای امام رضا شرکت کرده بود؛تشییع محترمانه ای از این پیکر مطهر شد ولی همونطور که امام رضا فرمود: “ان کنت باکیا لشئ فابک للحسین بن علی بن ابیطالب” میدونید چطور پیکرش رو تشییع کردند؟بعد از آنکه کار رو تموم کردند “رُفِعَ علی القناه رأسُک” صدا زد “من یَنتَدِب الحسین؟” کیه اسب بر بدن حسین بتازد؟ده نفر اسب ها رو نعل تازه زدند،یه جوری بر این بدن تاختند که وقتی خواهرش آمد تو گودی قتلگاه بدن رو پیدا کرد با تعجب صدا زد:”أانت اخی؟! أانت ابن والدتی؟!”
ای مصحف ورق ورق ای روح پیکرم
آیا تویی برادر من؟نیست باورم …
بازدیدها: ۱۵۳۰
