فیش مرثیه حضرت سکینه سلام الله علیها

بازدید: 847 بازدید

بسم الله الرحمن الرحیم

فیش مرثیه

حضرت سکینه  سلام الله علیها

**استاد   انصاریان **

@fishemenbar کانال فیش منبرومرثیه درایتا

صفحه اصلی

اسب عربی که خیلی تیزهوشه مخصوصا اگر تمرینشم دیده باشند؛چرا من هر چی با محبت رکابش رو میکشم اسبم حرکت نمیکنه؟باید یه مانعی جلوی مرکبم باشه،خم شد؛چون سر و گردن اسب جلو تره راکب که نشسته جلو رو میبینه اما اگر مانعی باشه باید خم بشه یه مقدار عقب گردن رو نگاه کنه،ابی عبدالله خم شد،دید دختر سیزده سالش دست اسب رو گرفته،نمیذاره بره ….” پیاده شد،روی خاک نشست،سکینه رو بغل دست خود نشوند،آنقدر ابی عبدالله با ادبه که سکوت کرد ببینه بچش چی میگه؟بابا کجا میخوای بری؟عزیز دلم میدان؛بابا از صبح تا حالا که میرفتی برمیگشتی،این بارم برمیگردی؟نه عزیز دلم دیگه برنمیگردم …..”

بابا حالا که میخوای بری و نیای میشه من یه درخواست از شما داشته باشم؟آره عزیز دلم،میدونه یاران همه رفتند،اکبر رفته،عباس رفته،دیگه مردی رو ندارن که از اینا دفاع کنه تنها برادر بیمارشه؛فکر میکنه بابا هم که بره تو این بیابون ما بین سی هزار دشمن گرفتار میشیم،گفت بابا قبل از اینکه بری میدان میشه ما رو به مدینه برگردونی؟نه عزیزدلم،یه ضرب المثلی رو براش گفت:

یعنی سکینه ی من،من دیگه دستم بسته،شما رو نمیتونم برگردونم …” دختر دیگه ادامه نداد حرفشو،حالا بابا شروع کرد به حرف زدن،سکینه جان میشه من از تو یه تقاضا بکنم؟از جا پرید،بابا رو بغل گرفت،صورت بابا رو بوسید،سر بابا رو رو سینه گذاشت،بابا شما از من چی میخوای عزیز دلم؟من از تو میخوام اینقدر مقابل چشم من اشک نریزی عزیزم …‌.”

سکینه جان این گریه های تو داره دل منو آتیش میزنه ….”

“لاتحرقی قلبی بدمعک حسرتا مادام منی الروح فی جسمانی…”

این جمله ی آخر میدونید یعنی چی؟یعنی اینکه سکینه ی من تا لحظه ی آخر مقابل من گریه نکن،دیگه نگفت بعد من گریه نکن،یعنی بعد من هر چی خواستی گریه کن؛دیگه من نیستم جیگرم آتیش بگیره،دیگه بابا رو ندید تا وقتی اومد دید عمه یه بدن قطعه قطعه رو بغل گرفته …..”

“عمتی نعش هذا من؟”عمه این بدن قطعه قطعه ی کیه؟عزیزم این بدن قطعه قطعه ی پدرت حسینه ……..

 

 

دانلود صوت روضه

بازدیدها: ۴۲۹

ادامه مطلب