شرح خطبه فدکیه جلسه۱

بازدید: 694 بازدید

بسم الله الرحمن الرحیم

فیش منبر

شرح خطبه فدکیه

 حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها

حضرت آیت الله آقا مجتبی تهرانی

کانال فیش منبرومرثیه درایتاhttps://eitaa.com/fishemenbar

https://eitaa.com/fishemenbar
https://eitaa.com/fishemenbar

عرضه در سایت طلبه یار = https://www.talabeyar.ir

 

جلسه اوّل

أعوذ بالله من الشیطان الرجیم، بسم الله الرحمن الرحیم،
 الحمدلله ربّ العالمین و صلّی الله علی محّمد و آله الطیبین الطاهرین و لعنه الله علی اعدائهم اجمعین.

 سند خطبه

موضوع این بحث مروری بر خطبۀ حضرت زهرا(س) در مسجد پیغمبر اکرم(ص) پس از وفات پدر بزرگوارشان می‏باشد. البته شرح کامل این خطبه نیازمند فرصت و مجال بسیار مفصّلی است امّا سعی می‏کنم تا با عنایت خداوند بحثی بین ترجمه و شرح در مورد این خطبه ارائه دهم.

از نظر سند خطبه باید گفت که این خطبه را علمای عامه و خاصه نقل کرده‏اند و از نظر سند و نقل، انحصار به شیعه ندارد و علمای عامه نیز این خطبه را به اسناد گوناگون نقل می‏کنند. یکی از کسانی که این خطبه را نقل کرده ابن ابی‏الحدید است. وی در شرح­نهج‏البلاغه امام علی(ع) در ذیل نامۀ امام به عثمان بن حنیف به مناسبتی به مسئلۀ فدک اشاره و این خطبه را با اسناد گوناگون و معتبر از نظر عامه نقل می‏کند. در بین این اسناد از عبدالله بن حسن مثنّی به عنوان کسی که این خطبه را نقل کرده است نام می‏برد. حسن مثنّی پسر امام حسن(ع) است که به او عبدالله محض هم می‏گویند به این جهت که نسب وی از نظر پدر به امام حسن(ع) می‏رسد. یعنی نوۀ امام حسن(ع) است و از نظر مادر نوۀ امام حسین(ع) است لذا او را محض می‏گویند یعنی از هر دو ناحیه پدر و مادر سیادت دارد. به هر حال ابن ابی‏الحدید می‏گوید من این خطبه را از طریق عامه نقل می‏کنم و به منابع شیعی آن کار ندارم. در عبارت ابن ابی‏الحدید آمده است:

وَ اعْلَمْ اِنَّما نَذْکُر فی هذَا الْفَصْل مارواهُ الرِّجالُ الحَدیثِ وَ ثِقاتُهمْ وَ ما اَودَعَه اَحمَدُ بن عَبدالْعَزیزِ الْجوهَری فی کِتابِهِ…

نام کتاب جوهری سقیفه و فدک است و کتاب معروفی است و خود جوهری نیز فردی مورد وثوق و از علمای بزرگ است که خیلی هم از او تجلیل می‏کنند. البته این خطبه در منابع شیعی مثل بحارالانوار مرحوم مجلسی، احتجاج طبرسی، بلاغات النّساء، الشّافی، دلائل الامامه، الطّرائف، کشف الغمه و… نیز آمده است.

مقدّمۀ خطبه

امّا در مورد نحوۀ ایراد خطبه از نظر شرایط زمانی و مکانی و دیگر مسائل در مقدمۀ خطبه آمده است.

* رُوِی عَبْدُاللّهِ بنِ حَسَن بِاِسْنادِهِ عَنْ آبائِه

روایت می‏کند عبدالله بن حسن از پدران بزرگوارش

* لَمّا أَجْمَعَ[۱] اَبُوبَکْرٍ وَ عُمَرٍ عَلی مَنْعِ فاطِمَهَ فَدَکاً وَ بَلَغَها ذلِکَ.

زمانی که ابوبکر و عمر تصمیم گرفتند (اجمع همان تصمیم گرفتن و اراده کردن است) که مانع رسیدن فدک به حضرت زهرا(س) شوند. این خبر که به حضرت زهرا(س) رسید.

پوشش حضرت زهرا(س)

* لاثَتْ خِمارَها عَلی رَأْسِهٰا

لاث به معنی پیچیده است. مثلاً می‏گوییم لاث العمامه علی راسه‏ ای شدّها و ربطها یعنی عمامه را به سرش پیچید. امّا خمار چیزی بوده است بزرگتر از روسری‏های فعلی زنها به صورتی که سر و سینه و گردن را می‏پوشانده است و همان است که در آیۀ شریفه آمده است:

* وَلْیَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلی جُیُوبِهِنَّ[۲]

روسری‏هایشان را طوری روی سر بیندازند که سینه را بپوشاند.

خُمر جمع خمار است. به هر حال وقتی این خبر به حضرت زهرا(س) رسید برخاستند و خمار را بستند. لاثَ به معنای پیچیدن است. از لفظ خمار هم معلوم می‏شود که حضرت طوری آن روسری را به کار برده بودند که روی گردن و سینه ایشان پوشیده شده بود.

* وَ اشْتَمَلَتْ بِجِلْبابِهٰا

جلباب نوعی پوشش سراسری بوده که روی لباسها می‏پوشیده‏اند. شاید چیزی شبیه عبای امروز یا پیراهن بلند عربی. حضرت آن پوشش سراسری را هم طوری بر سر افکندند که محیط بر تمام بدن ایشان بود.

* وَ أَقْبَلَتْ فی لُمَّهٍ (یا لمهٍ)[۳] مِنْ حَفَدَتِها وَ نِساءِ قَوْمِهٰا

یعنی حضرت زهرا(س) همراه با گروهی که به اصطلاح همسن و سال، یا هماهنگ، یا از یاران و اعوان و خویشاوندان ایشان بودند حرکت کردند. تا اینجا یکی از مسائل قابل توجه مسئلۀ پوشش حضرت است که ایشان برای وارد شدن در مسجد که مردان در آنجا حضور داشتند چگونه خودشان را از نظر پوشش آماده کردند. نکتۀ دیگر توجه به جماعتی است که آن حضرت را در حرکت به سمت مسجد همراهی کردند و احتمال زیاد دارد که منظور همراهان از این کار یاری حضرت زهرا(س) باشد. همان‏طور که امروز اگر کسی برای حضور در مجلس احتجاج حرکت می‏کند گروهی از همفکرانش نیز او را همراهی می‏کنند. پس در این اقدام حضرت دو احتمال وجود دارد اوّل آنکه شخصیت ظاهری ایشان محفوظ بماند، دوّم اینکه پیکرۀ ظاهری حضرت هم در بین مردها نمایان نشود و در میان گروه زنان پوشیده بماند.

* تَطَاُ ذُیُولَها

یعنی حضرت در راه رفتن پا روی پایین لباسش می‏گذاشت. یا بر اثر ناراحتی با شتاب حرکت می‏کرد. در این‏جا به طور مسلّم منظور این است که لباس ایشان آنقدر بلند بود که گاه زیر پا قرار می‏گرفت و چون ممکن است از این عبارت استشمام شود که حضرت در راه رفتن عجله داشتند در ادامه آمده است:

* ما تَخْرِمُ مِشْیَتُهٰا مِشیَهَ رَسُولِ‏اللّه(ص)

یعنی راه رفتن حضرت هیچ کم از راه رفتن پیغمبر اکرم(ص) نداشت.

از نظر ما طلبه‏ها مشیه بر وزن فعله نوع و هیئت فعل را می‏رساند. یعنی روش راه رفتن حضرت هیچ از روش راه رفتن پدرشان کم نداشت یعنی با همان متانت و وقار رسول اکرم(ص) حرکت می‏کرد و آن عظمت و وقار و متانت در راه رفتن او بود و همۀ آنچه را که شایستۀ یک زن است رعایت کرده بود. در این عبارت دو نکته وجود دارد: اوّل آنکه رفع این شبهه است که چرا حضرت تند می‏رفت و عجله داشت که پاسخ می‏گوید مشی او مثل پدرش رسول اکرم(ص) بود یعنی با همان متانت و وقار، و دوّم این که شاید به دلیل بلند بودن، لباس قهراً زیر پا قرار می‏گرفته است

* حَتّی دَخَلَتْ عَلی أَبی بَکْرٍ وَ هُوَ فی حَشْدٍ مِنَ الْمُهاجِرینَ وَ الأنْصٰارِ وَ غَیْرِهِمْ

تا این که حضرت وارد شد بر ابی‏بکر در مسجد در حالی که گرداگرد او را جمع زیادی از مهاجرین و انصار و دیگر مسلمین گرفته بود.

حَشد همان گروه و جماعت است.

* فَنیطَتْ دُونَها مُلاَءهٌ

سپس میان حضرت و مردم پرده‏ای نصب شد.

وقتی حضرت زهرا(س) وارد مسجد می‏شود در آنجا پرده‏ای نصب می‏شود. مُلاَءهٌ به معنای إزار یا پرده است. یعنی بین ایشان و آن مردها که از مهاجرین و انصار و گرداگرد ابی‏بکر بوده‏اند پرده‏ای آویخته می‏شود حتی در برخی نسخه‏ها آمده است مُلاَءهٌ قِبطّیهٌ یعنی حتی جنس پرده را که مصری بوده است مشخص کرده‏اند. به هر حال نکتۀ مهم در این بخش آن است که همین که حضرت وارد می‏شود دستور می‏دهند که پرده‏ای بین ایشان و دیگران بیاویزند. البته از کلمۀ فَجَلَست که در خطبه آمده استفاده می‏شود که قبل از این که حضرت بنشینند پرده را سریع می‏آویزند. یعنی همین که خبردار می‏شوند دختر پیغمبر(ص) در راه مسجد است یا به محض ورود ایشان محیط را آماده می‏کنند و این پرده را نصب می‏کنند و این خود باز از اموری است برای حفظ حضرت از نگاه مردان و احترامی بوده که به صورت سنّت درآمده است و امروزه نیز در مجالس مذهبی رعایت می‏شود. بعد در مقدمۀ خطبه آمده است

* ثُمَّ أنتْ أَنَّهً اَجْهَشَ الْقَوْمُ لَها بِالْبُکاءِ

یعنی حضرت وقتی نشست ناله‏ای کرد و ناله‏اش آنچنان جانسوز بود که تمام مهاجرین و انصار و زن و مردی که در مسجد بودند شروع کردند به گریه کردن. این گریۀ معمولی و عادی نبود زیرا تعبیر أَجْهَشَ الْقَوْمُ یعنی انسان از ناراحتی زیاد به حالت زاری بیفتد و به خود بپیچد و به این طرف و آن طرف بیفتد مثل بچه‏ای که از ناراحتی خود را در دامان مادر می‏اندازد. نالۀ حضرت زهرا هم این طور مجلس را به هم زد.

* فَارْتَجَّ الْمجْلِسُ

و سپس مجلس متشنّج شد.

* ثُمَّ أمْهَلَتْ هُنَیَّهً حَتّی إذا سَکَنَ نَشیجُ الْقَوْمِ وَ هَدَأتْ فَوْرَتُهُمْ

حضرت مقداری مهلت دادند تا این قوم آرامش پیدا کنند. این جمله گویای این است که مدتی مردم ضجه می‏زدند و به اصطلاح بی‏تابی می‏کردند و حضرت مدتی مهلت دادند تا مجلس آرام گیرد.

آغاز خطبه با حمد خدا و درود بر رسول خدا(ص)

* اِفْتَتَحَتِ الْکَلامَ بِحَمْدِ اللّهِ وَ الثَّناءِ عَلَیْهِ وَ الصَّلاهِ عَلی رَسُولِ اللّه(ص)

یعنی حضرت بعد از آرامش مجلس شروع به سخن کرد و آغاز سخن وی حمد و ثنای الهی بود و سپس درود بر پیغمبر اکرم(ص). دقت کنید در همین جا هم باز روش پدر را در پیش می‏گیرد.

* فَعٰادَ الْقَوْمُ فی بُکائِهِمْ

وقتی حضرت زهرا(س) شروع به سخن کرد باز مردم گریه کردند.

* فَلَمّا أَمْسَکُوا

یعنی پس از اینکه ساکت شدند. معلوم می‏شود حضرت صبر کرده‏اند تا گریۀ مردم آرام گیرد.

* عٰادَتْ فی کَلامِهٰا

حضرت به سخن بازگشتند. تا اینجا مقدمات کیفیت حضور حضرت در مسجد و نحوۀ آمادگی ایشان از نظر پوشش و حرکت و ورود در مسجد و نشستن و آماده شدن برای سخن بیان شد.


[۱]. در نسخۀ بدل اجتمع آمده است. البته ابن ابی‏الحدید در این عبارت «اجمع ابی بکر علی منعها فدکا» عمر را حذف کرده، که فعلاً به این بحث نمی‏پردازیم.

[۲]. نور / ۳۱٫

[۳]. لُمّه به معنای همسن و سال و لمه به معنای همفکر است.

بازدیدها: ۶۳۳

ادامه مطلب