بسم الله الرحمن الرحیم
فیش منبر
شرح خطبه فدکیه
حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها
حضرت آیت الله آقا مجتبی تهرانی
کانال فیش منبرومرثیه درایتا
عرضه در سایت طلبه یار = https://www.talabeyar.ir
جلسه دوازدهم
شرح خطبه حضرت زهرا (سلام الله علیها)
أعوذ بالله من الشیطان الرجیم، بسم الله الرحمن الرحیم،
الحمدلله ربّ العالمین و صلّی الله علی محّمد و آله الطیبین الطاهرین و لعنه الله
علی اعدائهم اجمعین.
حضرت استدلال خویش را ادامه میدهد
* أَمْ أَنْتُمْ أَعْلَمُ بِخُصُوصِ الْقُرْآنِ وَ عُمُومِهِ مِنْ أَبی وَ ابْنِ عَمّی؟
آیا شما نسبت به عام و خاص قرآن از پدر و پسرعمویم داناتر هستید؟ یعنی مگر بر آیات روشن قرآن در مورد ارث تخصیص یا استثنایی وارد شده که شما خبر دارید امّا پیغمبر خدا و پسرعمویم علی(ع) از آن خبر ندارند. حضرت اشاره به حدیث مجعول میکند و میفرماید آیا با آن حدیث به قرآن تخصیص خورده است و شما از آن حدیث خبر دارید ولی پدرم و پسرعموی من علی(ع) از آن تخصیص خبر ندارد؟ در اینجا حضرت بالملازمه مطلب دیگری را هم مطرح میکند و آن اعلم بودن علی(ع) نسبت به بقیه مردم در مورد قرآن است. چون هیچ کس منکر اعلمیت علی(ع) بعد از پیغمبر اکرم(ص) نبود و علی(ع) از نظر علمی از پیغمبر چیزی کم ندارد؛ در این عبارت باز حضرت عطف میکند ابن عمّ را به پدر در علم به قرآن.
* فَدُونَکَهٰا مَخْطُومَهً مَرْحُولَهً تَلْقٰاک یَوْمَ حَشْرِکَ
اکنون ای ابن ابی قحافه این فدک را در حالی که افسار و جهاز او آماده است بگیر تا در روز حشر تو را ملاقات کند. خِطام به معنی افسار، و مَرْحُولَه به معنی جهاز شده است. حضرت(س) فدک را به شتری که برای سوار شدن مهیاست تشبیه کردهاند. شاید هم اشاره به این که اگر فدک در دستت نباشد نمیتوانی بر مرکب حکومت سوار شوی. یعنی بیا این را بگیر و بر خر مرادت سوار شو. در ضمن هم اشاره دارد به این که من روی فدک کار کردهام و آن را به بهرهبرداری اقتصادی رساندهام، حال بگیر و برو تا روز قیامت برسد. بالاخره قیامتی که در کار هست.
* فَنِعْمَ الْحَکَمُ اللّهُ وَ الزَّعیمُ[۱] مُحَمَّدٌ وَ الْمَوْعِدُ الْقِیامَهُ
خداوند داور خوبی است و پیغمبر هم رهبر خوب ما در قیامت است و قیامت هم خوب وعدهگاهی است. یعنی درست است که فعلاً توانستی رهبری امّت را غصب کنی امّا در قیامت که دیگر تو رهبر نیستی بلکه رهبر واقعی پیغمبر است. و اگر وَالْغَریمْ باشد یعنی طلبکننده اوست، در قیامت دیگر من طرف تو نیستم بلکه پیغمبر طرف توست. به او باید پاسخ دهی وقتی از تو میپرسد چرا عطیۀ مرا به زور گرفتی؟ چرا آنچه من بخشیده بودم غصب کردی؟ پس قرار ما به قیامت، به حکومت الهی و مطالبۀ پیغمبر، طرف دعوی هم اوست.
* وَ عِنْدَ السّاعَهِ ما تُخْسِرُونَ (یا یَخْسَرُ الْمِبْطِلُونَ)
و هنگام قیامت است که زیانکارها وضعشان آشکار میشود، یا زیانِ روندگان راه باطل روشن میشود، یعنی کجروان در قیامت زیانکارانند.
* وَ لاْیَنْفَعُکُمْ إذْ تَنْدَمُونَ
و دیگر در آن روز اظهار پشیمانی سودی برای شما ندارد. یعنی روزی میآید که پشیمان میشوی امّا راه برگشت دیگر بسته است.
* وَ لِکُلِّ نَبَاءٍ مُسْتَقَرٌّ[۲] فَسَوْفَ تَعْلَمُونَ مِنْ یَأْتِیهِ عَذابٌ یُخْزیهِ[۳]
و برای هر خبری وعدهگاهی است و بزودی میفهمید بر چه کسی عذاب خوارکننده نازل میشود. از این سخنان معلوم میشود گویا حضرت(س) نسبت به اعتقاد اینها به قیامت هم شک داشته و در این عبارت از آیات مختلف سورۀ انعام و سورۀ هود استفاده میکند. آیات سورۀ هود اشاره دارد به قوم نوح که در طوفان عذاب الهی غرق شدند و دچار عذاب دنیوی هم شدند. برخی از مفسّرین میگویند چه بسا منظور حضرت(س) این باشد که بدانید حتی از نظر دنیوی هم عزّت شما از بین خواهد رفت و همینطور در قیامت عذاب خواهید دید. در این عبارت خطاب حضرت به جمع است بر خلاف جملات قبلی که به شخص ابن ابی قحافه بود در اینجا همه را مورد خطاب قرار داده میفرماید بزودی خواهید فهمید چه کسی عذاب خوارکننده خواهد دید. و این اشاره به ذلّتی است که در طول تاریخ بر مسلمین آمد. این ذلّت که امروز بیش از یک میلیارد مسلمان دنیا توسریخور هستند نتیجۀ همان اعمال شیطانی است که مسیر اسلام را منحرف کردند. این هم از معجزات حضرت زهرا(س) است که به این خوبی آینده را پیشبینی کرده است.
* وَ یَحِلُّ عَلَیْهِ عَذابٌ مُقیمٌ[۴]
و بزودی میفهمید که بر چه کسی عذاب پایدار حلول میکند. یعنی تازه عذاب پایدار و دائمیتان در قیامت نازل میشود.
سخن حضرت(س) با انصار
* ثُمَّ رَمَتْ بِطَرْفِهٰا نَحْوَ الْأَنْصارِ فَقالَتْ: یا مَعْشَرَ الْفِتْیَهِ[۵] وَ أَعْضادَ الْمِلَّهِ
سپس حضرت نگاهشان را به طرف انصار انداختند و فرمودند: ای جماعت جوانمردان (یا ای باقیمانده و بازماندۀ گذشتگان) و ای بازوان دین و شریعت. تعبیر بازوان شریعت یعنی این انصار بودند که اسلام را یاری دادند این عبارت نشان میدهد که در مسجد، انصار در یک قسمت جدا از مهاجرین و دیگران نشسته بودند. چون سردمداران سقیفه و غاصبان خلافت از مهاجرین بودند نه از انصار، لذا حضرت(س) حساب انصار را از مهاجرین جدا میکند، البته انصار هم مقصّر بودند امّا آن جرم بزرگ متوجّه مهاجران است، زیرا سردمداران غصب خلافت و فدک از مهاجرین بودند نه از انصار.
* وَ حَصَنَهً الإسْلامِ[۶]
و شمایی که از اسلام محافظت میکردید. اگر حِصْنِه باشد یعنی شما حافظ اسلام بودید و اگر حَضَنَهَ باشد یعنی یاریدهندۀ اسلام بودید. اشارۀ حضرت به زمانی است که پیغمبر اکرم(ص) به مدینه مهاجرت کرد و انصار از وی حمایت کردند و اسلام گسترش یافت. چه بسا اشاره به این باشد که پیغمبر اکرم(ص) پیکرۀ اسلام بود و شما او را پناه دادید و حفظ کردید.
* ما هذِهِ الْغَمیزَهُ فی حَقّی؟
پس چه شده که در شما نسبت به حقّ خودم سستی میبینم؟
* وَ السِّنَهُ عَنْ ظُلامَتی؟
و آیا خوابتان برده در این ظلمی که به من شده؟ آیا چرتتان گرفته است آیا خوابیدهاید؟
* أَمٰا کٰانَ رَسُولُ اللّهِ(ص) أَبی یَقُولُ: اَلْمَرْءُ یُحْفَظُ فی وُلْدِهِ
آیا پدرم پیغمبر اکرم(ص) نفرمودند که: احترام هر شخص را با احترام به فرزندانش حفظ میکنند؟ آیا نفرمودند احترام به فرزند احترام به پدر است؟
* سَرْعٰانَ ما أَحْدَثْتُمْ وَ عَجْلانِ ذا إِهالَهً
امّا چه زود حادثه آفریدید و چه زود چربیها از بینیهای شما خارج شد. دقت کنید اینجا کنایه است. حضرت(س) به انصار میفرماید شما دست روی دست گذاشتید تماشاگر شدید و به تعبیری عملاً آنچه واقع شد را پذیرفتید، از طرفی شما که سوابقتان خوب بود و در گسترش اسلام نقش داشتید، پس از دو حال خارج نیست یا از آن مسیری که در آن حرکت میکردید بکلّی منحرف شدهاید و صد و هشتاد درجه تغییر مسیر دادهاید و دیگر حمایت و حفاظت از حق نمیکنید یا این که نیرویتان را از دست دادهاید، یعنی میخواهید حمایت از حق کنید امّا نمیتوانید، یعنی مشی شما هنوز عوض نشده امّا قدرت و توانایی دفاع از حق را از دست دادهاید. چقدر حضرت(س) زیبا بیان کردند، در عرب ضربالمثلی است که میگویند کسی بزی داشته که دائماً آب از دماغش بیرون میآمده و لاغراندام هم بوده و راجع به بز میگفتند این چربیهایش است که از دماغش بیرون میآید و بعد هم آرامآرام میمیرد. یعنی جانش از دماغش بیرون میآید. حضرت(س) به انصار میگوید، آیا شما هم مثل کسی شدهاید که جانش را دارد آرامآرام از دست میدهد؟
* وَ لَکُمْ طاقَهٌ بِمٰا أُحٰاوِلَ وَ قُوَّهٌ ما أَطْلُبُ وَ أُزٰاوِلُ
و حال آن که شما به آنچه من از شما میخواهم توانایی دارید و توانایی شما از بین نرفته است. همانطور که ملاحظه میکنید حضرت(س) در اینجا در واقع انصار را به قیام علیه ظلم دعوت میکند، آن هم بصراحت زیرا میگوید شما حرکت کنید، نیرو دارید دست روی دست نگذارید و بر علیه ظلم اقدام کنید. اگر حضرت علی(ع) میخواست تنها حرکت کند یک داماد بود و بعدش هم آن آثار سوء، امّا حضرت زهرا(س) برای اینکه برخی نگویند اگر حق بود چرا دختر پیغمبر ساکت نشسته است این چنین وارد صحنه شده و ضمن تبیین حق، انصار را به قیام علیه ظلم و حمایت از حق دعوت میکند و این حرکت حضرت تا قیامت در تاریخ بشریت ثبت میشود.
حضرت(س) هر راه عقلایی را مطرح کردند یعنی اگر همگان قیام میکردند دیگر ضرر و زیانی برای اسلام در بر نداشت. ضمناً این خود اتمام حجّت است که اگر بگویند چرا از انصار حمایت نخواستید پاسخ این است که حضرت(س) از انصار طلب قیام کرد امّا آنها اقدامی نکردند.
* أَتَقُولُونَ مٰاتَ مُحَمَّدٌ(ص)
آیا میگویید پیغمبر مُرد و تمام شد. یعنی آیا از نظر شما حرکت علیه ظلم و حمایت از حق فقط تا زمان حیات رسول اکرم(ص) بوده است، و دیگر وظیفهای ندارید؟
* فَخَطْبٌ جَلیلٌ، إِسْتَوْسَعَ وَهْیُهُ[۷] وَاسْتَنْهَرَ فَتْقُهُ وَانْفَتَقَ رَتْقَهُ
آری رحلت پیغمبر(ص) مصیبت بزرگی بود و سستی یا شکاف پهناور بر اثر این مصیبت به وجود آمد و آن همبستگی را از بین برد. یعنی تا پیغمبر(ص) زنده بود مسلمین ید واحده بودند، همبستگی داشتند امّا همین که او رحلت کرد در میان مردم شکاف افتاد و آن اتّحاد و همبستگی از بین رفت و مسلمین در طول تاریخ آسیبپذیر شدند و شکافهای وسیع مسلمین را به فرقههای مختلف تقسیم کرد. این هم از معجزات حضرت(ص) است که میفرماید جریان سقیفه و انحراف رهبری و امامت، و دور کردن اهلبیت از خلافت، سرآغاز تشتّت و گروهبندیها شد و روزی میرسد که شاخههای فراوان در مسلمین پیدا میشود و همه هم میگویند ما مسلمانیم.
* وَ اُظْلِمَتِ الْأَرْضُ لِغَیْبَتِهِ وَ کُسِفَتِ الشَّمْسُ وَ الْقَمَرُ[۸]
و زمین بواسطه رحلت پیامبر تاریک شد و خورشید و ماه رو به تاریکی نهادند. این عبارت کنایه از این است که حضرت رسول تا زنده بود میدرخشید و عالم خاکی به نور او روشن بود.
* وَ أَکْدَتِ الاْمالُ
و آرزوها به ناامیدی کشیده شد. منظور این نیست که حضرت آرزوهایی داشت که به آنها نرسید بلکه منظور این است که رجاء و امید این بود که اسلام عالمگیر شود امّا این آرزوها با رحلت پیامبر اکرم(ص) و عملکرد زشت شما از بین رفت.
* وَ خَشَعَتِ الْجِبٰالُ
و کوهها همه خاشع شدند. در این عبارت دو احتمال وجود دارد، اوّل اینکه در اثر مصیبت رحلت رسول اکرم(ص) خاشع شدند، دوّم اینکه کوهها از حرکت زشتی که شما کردید میخواستند از جای خود کنده شوند.
* وَ أُضیعَ الْحَریمُ
و حریم پیامبر ضایع شد. یعنی شما حرمت پیغمبر را شکستید. هیچ کس جرأت نداشت به حریم رسول اکرم(ص) تعدّی کند امّا شما حرمتشکنی کردید و این حرمتشکنی باب شد و ادامه پیدا کرد.
* وَ أُذیلَتِ الْحُرْمَهُ عِنْدَ مَماتِهِ
و حرمت پیغمبر را هنگام مرگش زایل کردید و از بین بردید. به نظر من میرسد در این عبارت اشاره به دو واقعه شده است اوّل آن که وقتی پیغمبر در بستر مرگ بود شما دور او جمع شدید فرمود بروید کاغذ بیاورید تا چیزی بگویم و بنویسید که هیچگاه به گمراهی نیفتید. امّا شما سردمداران سقیفه گفتید اَلرَّجُلَ لَیَحْجُرْ. نعوذ باللّه گفتید این سخن قابل قبول نیست پس احترام پیغمبرتان را زایل کردید. و دوّم هنوز جنازۀ رسول خدا(ص) روی زمین بود که آمدید درب خانه دخترش را آتش زدید و حرمت پیغمبر را شکستید.
[۱]. در نسخه دیگر: والغریم.
[۲]. انعام /۶۷٫
[۳]. هود /۳۹ و ۴۰٫
[۴]. هود /۴۰٫
[۵]. در نسخۀ دیگر: وقالت یا معشر النقیبه البقیه
[۶]. در نسخۀ دیگر: و حضنه الاسلام.
[۷]. در نسخۀ دیگر: وهنه
[۸]. در نسخۀ دیگر: وکسفت النجوم و انتثرت النجوم.
بازدیدها: ۳۰۹