شرح خطبه فدکیه جلسه ۸

بازدید: 540 بازدید

بسم الله الرحمن الرحیم

فیش منبر

شرح خطبه فدکیه

 حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها

حضرت آیت الله آقا مجتبی تهرانی

کانال فیش منبرومرثیه درایتا

https://eitaa.com/fishemenbar

عرضه در سایت طلبه یار = https://www.talabeyar.ir

جلسه هشتم

شرح خطبه حضرت زهرا (سلام الله علیها)

أعوذ بالله من الشیطان الرجیم، بسم الله الرحمن الرحیم،
 الحمدلله ربّ العالمین و صلّی الله علی محّمد و آله الطیبین الطاهرین و لعنه الله علی اعدائهم اجمعین.

حضرت(س) در ادامۀ خطبه پس از آنکه فعالیتهای حضرت علی(ع) را در حوادث سخت برشمرد می‏فرماید:

توجّه مردم به رفاه و راحت‏طلبی

* وَ أَنْتُمْ فی رِفاهِیَهٍ مِنَ الْعَیْشِ

و در همان حال شما در رفاهِ عیش و خوشگذرانی بودید. یعنی شمایی که تا قبل از اسلام در بدبختی و ضعف اجتماعی و مادی و معنوی بودید و توسری‏خور شده بودید و هر کس به شما طمع داشت، با تلاشهای پدرم و کوششهای حضرت علی(ع) به امنیت و احترام و رفاه و عزّت رسیدید و به عیش و نوش افتادید و برای دفاع از همان اسلام که به شما عزّت داد خود را به زحمت نینداختید. به اصطلاح اهل فن علّت حدوث این عزّت برای شما پدر من و شوهر من بودند، پس علّت مبقیه یعنی علّت بقا و تداوم این عزّت هم حفظ همان مسیر و همان راه یعنی امامت علی(ع) است پس چگونه شما آن را رعایت نکردید. خود شما هم که به دلیل غرق شدن در رفاه و عیش نمی‏توانید این راه را حفظ کنید.

* وادِعُونَ فاکِهُونَ آمِنُونَ

و شما ساکت و آرام در امنیت بودید.

در اینجا به نظر می‏رسد که حضرت غیر از بیان وضع آن مردم به یک مسئلۀ کلّی هم اشاره می‏کند و آن این است که یک انسان دیندار و متدین باید درد دین داشته باشد و هنگامی که حادثه‏ای برای دین روی می‏دهد نباید بی‏تفاوت بماند و صرفاً به زندگی آرام خودش بچسبد. چرا که عزّت و احترام مؤمن در سایۀ دین محقّق شده و نباید زمانی که به جایی از نظر زندگی معمولی رسید دیگر فقط به فکر حفظ خود و خانوادۀ خودش باشد.

یکی از مربّیان بزرگ من رضوان اللّه تعالی علیه فرمود کسانی که این مطالب را قبول نمی‏کنند حمل بر صحّت این است که بگوییم نمی‏فهمند و الا اگر بفهمند و عمل نکنند که شیطان‏اند. اینهایی که می‏گویند باید در سایۀ دین وضع امور دنیوی‏مان را تأمین کنیم یعنی صرفاً امور حیوانی و هر وقت هم پای خطر پیش آمد می‏گویند آقا امام زمان (عج) خودشان تشریف بیاورند شمشیر بزنند؛ این نوع افراد بنا به حمل صحّت نمی‏فهمند و به قول آن عالم بزرگ حماراند و الا حکم شیطان را دارند و مثل حیوانات سر در آخور خود کرده‏اند.

حضرت(س) پس از این که بیان کرد زمانی که حضرت علی(ع) در کوران حوادث و خطرات بود شما در امنیت و رفاه بودید و پس از اشاره به این که همسر ایشان در فکر راحت و آسایش نبود و به فکر دفاع از حق بود و شما بر عکس در سایۀ اسلام به خوشگذرانی مشغول شدید، به بیان وضع گروههای مختلف از همین مردم در مقابل می‏پردازد.

وضع گروههای مختلف مردم

گروه اوّل: منتظرین شکست اسلام

* تَتَرَبِّصُونَ بِنَا الدَّوائِرَ

منتظر رسیدن بلاها بر ما بودید. دستۀ اوّل از شما کسانی بودند که در واقع منافق بودند و در ظاهر جوّ را رعایت می‏کردند، امّا انتظار می‏کشیدند که برای ما اهل‏بیت حادثه‏ای رخ دهد و شکست بخوریم و آنها از لاکهایشان بیرون بیایند.

گروه دوّم: بی‏تفاوتها

* وَ تَتَوَکَّفُونَ الْأَخْبارَ

و منتظر اخبار بودید. دستۀ دوّم کسانی که از دور حوادث را دنبال می‏کردند و منتظر شنیدن اخبار و وقایع بودند. این گروه خود کاری به امور ندارند، فقط نشسته‏اند و اخبار حوادث را گوش می‏کنند تا بفهمند چه شده، خود در حوادث وارد نمی‏شوند و فقط دستی از دور بر آتش دارند.

گروه سوّم: واردین در صحنه

* وَ تَنْکُصُونَ عِنْدَ النِّزالِ

و دستۀ سوم آنها که هنگام پیش‏آمد کردن حوادث عقب‏نشینی می‏کردید. این گروه در حوادث تا حدودی وارد می‏شدند امّا به محض اینکه کار سخت می‏شد خود را کنار می‏کشیدند. نِزال در اصطلاح عرب یعنی موقعیت بحرانی مثل جنگ تن‏به‏تن.

* وَ تَفِرُّونَ مِنَ الْقِتٰالِ

و از صحنۀ جنگ فرار می‏کردید.

حضرت(س) می‏فرماید شما که اینجا در این مسجد نشسته‏اید از این مردم و این گروهها هستید. مطلب را خلاصه می‏کنم، گویی حضرت می‏فرماید: ای منافقها، ای بی‏تفاوتها، ای بزدلها، ای فرصت‏طلبها، حال که دور دست شما افتاده بر خلاف دستور پیغمبر، خلیفه‏تراشی می‏کنید و خلیفۀ خدا را کنار می‏گذارید.

ظهور نفاق پس از رحلت پیغمبر اکرم(ص)

* فَلَمَّا اخْتٰارَ اللّهُ لِنَبِیِّهِ دارَ أَنْبِیائِهِ وَ مَأوی أَصْفِیائِهِ ظَهَرَ فیکُمْ حَسْکَهُ النِّفاقِ

پس هنگامی که خداوند برای پیامبرش منزلگاه انبیاء و محل اصفیاء را برگزید، حسکۀ نفاق از شما ظاهر شد. حسکه را دو جور می‏شود معنا کرد، یکی اینکه منظور دشمنی باشد یعنی دشمنی نفاق در شما ظاهر شد. دوّم اینکه منظور خار سه شاخه باشد یعنی خار سه شاخه که استعاره از نفاق است در شما پدیدار شد یعنی خار نفاق که مثل تیری بر اهل حق فرود آمد.

* وَ سَمَلَ جِلْبٰابُ الدِّینِ

و لباس دین بین شما کهنه شد. جِلْبٰابْ پوشش سراسری است. یعنی تا پیغمبر اکرم زنده بود سراسر جامعه را مثل جامۀ نو پوشانده بود امّا همین که پیامبر وفات کرد شما لباس دین را مثل لباسی که کهنه شده درآوردید و کنار گذاشتید.

* وَ نَطَقَ کاظِمُ الْغاوِینِ

و در نتیجه آن گمراهان که ساکت بودند زبان درآوردند و ناطق شدند، یعنی بی‏تفاوتها و فرصت‏طلبانی مثل ابوسفیان که تا پیامبر(ص) زنده بود ساکت بودند به سخن درآمدند و همه‏کاره و میدان‏دار دین شدند و در مقابلِ علی(ع)، سلمان فارسی و ابی‏ذر که بیشترین زحمات را برای دین می‏کشیدند عرض اندام کردند و آنها را خانه‏نشین کردند.

* وَ نَبَغَ خٰامِلُ الآفِلینَ

و افراد فرومایۀ گمنام در صحنه ظاهر شدند. حضرت زهرا(س) در واقع به یک اصل تاریخی اشاره می‏کنند که در تاریخ همواره پس از یک تحوّل، معمولاً افراد بی‏لیاقت خود را وسط معرکه می‏اندازند و فرصت‏طلبی می‏کنند و بیشترین لطمه را به حق و عدالت می‏زنند. همان کسانی که چیزی از خود ندارند. این دسته پس از رحلت پیغمبر اکرم(ص) از فرصت استفاده کردند و به صحنه بازگشتند.

* وَ هَدَرَ فَنیقُ الْمُبْطِلینَ

و یک نوع افراد بی‏باک از گروه باطل به صدا درآمده‏اند. یعنی همان کفّار و مشرکینی که در زمان حیات پیغمبر(ص) ساکت شده بودند و تا پیامبر زنده بود جرأت حرف زدن نداشتند حالا به سخن درآمده‏اند.

* فَخَطَرَ فی عَرَصٰاتِکُمْ

و همینها در جمع شما مشغول تحرک‏اند، یعنی همینها دمشان را می‏جنبانند. اشاره به کسانی مثل بوسفیان که مسلمین او را به حساب نمی‏آوردند امّا حالا در جامعه تصمیم‏گیر شده‏اند.

* وَ أَطْلَعَ الشَّیْطانُ رَأْسَهُ مِنْ مَغْرِرِهِ هاتِفاً بِکُمْ

و شیطان هم سرش را از مخفی‏گاه بیرون کشید و شما را صدا زد. یعنی این حرکات شما حرکات شیطانی است. شیطان را به لاک‏پشت مثال می‏زنند که همواره سرش زیر لاک است امّا همین که احساس امنیت کند سرش را بیرون می‏آورد. شیطان هم تا پیغمبر زنده بود سرش زیر لاک بود امّا همین که پیغمبر وفات کرد سرش را از لاک درآورد و آن مردم را بسوی خود دعوت کرد. حضرت به عمل شتابزدۀ اهل سقیفه اشاره می‏کند که عملی شیطانی بوده است و کسانی که تا پیغمبر اکرم(ص) زنده بود، جرأت خودنمایی نداشتند حال بیرون آمده و صدا می‏زنند که بیایید دسته‏جمعی خلیفه درست کنیم.

* فَأَلْفٰاکُمْ لِدَعْوَتِهِ مُسْتَجیبینَ

پس شما را دید که دعوت او را اجابت می‏کنید. شیطان همین که دید طرح‏های شما شیطانی است و در دلهایتان این می‏گذرد که مسیر امامت و اسلام را منحرف کنید دریافت که شما جوابگوی دعوت او هستید. در حقیقت عمل اصحاب سقیفه پاسخی بود به ندای شیطان و اجرای طرح شیطانی.

* وَ لِلْعِزَّهِ فیهِ مُلاحِظینَ

و برای اینکه شما برای رسیدن به پست و مقام دنیوی به او نگاه می‏کنید. در برخی نسخه‏ها لِلْغرّه دارد که البته آن هم اشکالی ندارد و معنا این طور می‏شود که دید شما را که گول شیطان را خورده‏اید. و به او نظر کرده‏اید و جواب مثبت به او دادید و اگر لِلْعزّه باشد یعنی چون خواستید پُست و مقامی به دست بیاورید به شیطان نظر کردید. یعنی تا پیامبر(ص) زنده بود معیار مسئولیتها إنَّ أَکْرَمَکُمْ عِنْدَ اللّهِ اَتْقیکُمْ[۱] بود امّا پس از وفات وی شما به فکر مناصب و مقامات افتادید.

* ثُمَّ اسْتَنْهَضَکُمْ فَوَجَدَکُمْ خِفٰافاً

و آن‏گاه شیطان از شما خواست برخیزید پس دریافت کرد که شما آدمهای سبکی هستید. یعنی از آدمهایی هستید که از نظر تفکری و تعقلی توخالی و بی‏شخصیت‏اند و اسیر شهوت و غضب اند. در اینجا اشاره به دو نکته است، اوّل: کسانی که بخواهند دنباله‏رو برای خود دست و پا کنند ابتدا آنها را می‏آزمایند اگر دیدند سبک‏مغز و بی‏شخصیت و فاقد قدرت تفکّراند آنها را دور خود جمع می‏کنند دوّم: اگر دیدند تفکّر و تعقّلی در آنها وجود دارد ابتدا قدرت تفکّر و تعقّل را از آنها می‏گیرند تا آنها دنباله‏رو شوند. دنباله‏روهای شیطان‏صفتان کسانی‏اند که خِفاف‏اند یعنی توخالی‏اند پس شیاطین برای اینکه کسی را به دنبال خود بکشند اوّل توخالی‏اش می‏کنند یعنی تخلیه‏اش می‏کنند. در قرآن هم در مورد فرعون و قومش آمده است:

فَاسْتَخَفَّ قَوْمَهُ فَأَطاعُوهُ[۲]

یعنی فرعون ابتدا آنها را توخالی یعنی خفیف و سبک کرد یا آنها را توخالی یافت، بعد آنها مثل گوسفند دنبال او رفتند و مطیعش شدند.

حضرت زهرا(س) می‏فرماید شیطان وقتی دریافت شما تو خالی و سبک هستید از شما درخواست کرد برخیزید و دنبالش بروید.

انسان تا قدرت تفکّر و تعقّل دارد که همان تشکیل‏دهندۀ شخصیت انسانی اوست شیطان و شیطان‏صفتان نمی‏توانند بر او مسلّط شوند.

* وَ اَحْمَشَکُمْ فَأَلْفاکُمْ غِضاباً

و شیطان شما را تحریک کرد پس دید شما غضبناک شدید. یعنی شیطان وقتی توخالی بودن شما را دید فهمید که حالا دیگر مطیع او هستید. پس می‏تواند هر خیانت و جنایتی را به شما تحمیل کند. یعنی شیطان دانست که شما در دل دشمنی با علی(ع) داشتید و قصد انتقام دارید و این کینه نسل به نسل در دلهای خبیث شما منتقل شده بود و شما را در چنین پایگاهی قرار داد و تحریکتان کرد.

* فَوَسَمْتُمْ غَیْرَ إبِلِکُمْ

پس شما مشغول داغ کردن غیر شترهای خودتان شدید. در عرب رسم بود که روی شترهایشان با داغ کردن علامت می‏گذاشتند. حضرت می‏فرماید شما به امری متعرّض شدید که اصلاً به شما ربط نداشت، کنایه از اینکه از حریم خودتان تجاوز کردید و به حریم دیگران وارد شدید.

* وَ وَرَدْتُمْ غَیْرَ مَشْرِبِکُمْ

و در محلی برای آب خوردن وارد شدید که جای آب خوردن شما نبود. حضرت(س) می‏خواهد بگوید امر تعیین خلیفه مسلمین کاری نبود که در شأن شما باشد که در آن وارد شوید. کار شما نیست که خلیفه و امام تعیین کنید، اینها پا را از گلیم خود دراز کردن است. رسالت و امامت امر الهی است و نصب الهی لازم دارد و به شما ربطی نداشت که بروید و در جایی بنشینید و خلیفه تعیین کنید. این کار شما پاسخ به دعوت شیطان بود و شما بدلیل کینه‏هایتان و توخالی بودنتان مطیع او شدید.

* هذا وَ الْعَهْدُ قَریبٌ

و این در حالی بود که هنوز عهد و پیمان شما به پیغمبر نزدیک است. حضرت اشاره به غدیرخم دارد و می‏فرماید هنوز خیلی وقت نگذشته از آن روز که پدرم به شما گفت مَنْ کُنْتُ مَوْلاهُ هذا عَلی مَوْلاه هنوز خیلی از سفارشهایی که نسبت به عترتش کرد نگذشته است. گویی حضرت می‏گوید عهدشکنان و سست‏پیمانان، شما خود بعد از غدیرخم به علی(ع) تبریک گفتید و این نصب الهی را پذیرفتید.


[۱]. حجرات /۱۳٫

[۲]. زخرف /۵۴٫

بازدیدها: ۲۷۹

ادامه مطلب