بسم الله الرحمن الرحیم
فیش منبر
شرح خطبه فدکیه
حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها
حضرت آیت الله آقا مجتبی تهرانی
کانال فیش منبرومرثیه درایتا
عرضه در سایت طلبه یار = https://www.talabeyar.ir
جلسه سیزدهم
شرح خطبه حضرت زهرا (سلام الله علیها)
أعوذ بالله من الشیطان الرجیم، بسم الله الرحمن الرحیم،
الحمدلله ربّ العالمین و صلّی الله علی محّمد و آله الطیبین الطاهرین و لعنه
الله علی اعدائهم اجمعین.
حضرت زهرا(س) در ادامه میفرمایند:
* فَتِلْکَ وَ اللّهِ النّازِلَهُ الْکُبْری وَ الْمُصیبَهُ العُظمی لامِثْلَها نازِلَهٌ وَ لا بائِقَهٌ عاجِلَهٌ
بخدا قسم مثل این حادثهها، پیشامدهای بزرگی بود که هیچ مصیبتی مانند او نیست و هیچ نظیر نداشت.
* أَعْلَنَ بِهٰا کِتابُ اللّهِ جَلَّ ثَنائُهُ فی أَفْنِیَتِکُمْ فی مُمْسٰاکُمْ وَ مُصْبَحِکُمْ هِتافاً وَ صُراخاً وَ تِلاوَهً وَ إلْحٰاناً
این مصیبت را کتاب خداوند جل ثنائه در آستانۀ خانههای شما و در شامگاهان و صبحگاهان خبر داده بود آن هم با صدای بلند، با ندا و فریاد و خواندن یعنی با تلاوت و با نغمه. یعنی هر کس قرآن را به یک نحو در شبانهروز میخواند و از مضامین آن اطلاع دارد که یک مضمون آن هم رحلت پیغمبر اکرم(ص) است. حضرت در این عبارت اشاره دارد که رحلت پیامبر(ص) که امری غیرمترقّبه نبود که بگویید این حادثه برای ما غیرقابل پیشبینی بود پس میدانستید که پیغمبر وفات میکند.
* وَ لَقَبْلَهُ ما حَلَّتْ بِأَنْبِیاءِ اللّهِ وَ رُسُلِهِ
و قرآن خبر داده از آنچه که به انبیاء الهی و فرستادگان خداوند در گذشته رسیده. یعنی مگر این نبود که انبیاء آمدند و به وظیفه و رسالت خود عمل کردند و رفتند؟ حضرت بعداً آیۀ مورد استناد خود را نیز قرائت میکند. به هر حال وقتی رحلت پیغمبر امری قابل پیشبینی بود پس قطعاً باید کسی جایگزین وی در رأس حکومت شود.
* حُکْمٌ فَصْلٌ وَ قَضاءٌ حَتْمٌ
این مرگ حکم قطعی و قضای الهی برای همه کس است.
* وَ ما مُحَمَّدٌ اِلا رَسُولٌ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهِ الرُّسُلُ أَفَإِنْ ماتَ أَوْ قُتِلَ انْقَلَبْتُمْ عَلیٰ أَعْقابِکُمْ وَ مَنْ یَنْقَلِبْ عَلی عَقِبَیْهِ فَلَنْ یَضُرَّ اللّهُ شَیْئاً وَ سَیَجْزِی اللّهُ الشّاکِرینَ[۱]
یعنی خداوند میفرماید: محمّد نیست مگر رسول خدا که قبل از او هم پیامبرانی آمدند حال اگر این پیغمبر رحلت کند یا کشته شود شما عقبگرد میکنید؟
به هر حال همۀ پیامبران قبلی هم وفات کردند و این مرگ هم یک حکم الهی و قضای حتمی است.
کُلُّ مَنْ عَلَیها فانٍ وَ یَبْقی وَجْهُ رَبِّک[۲]
همه میمیرند و فقط خداوند است که باقی میماند. پس همۀ شما میدانستید که پیغمبر هم میمیرد چون هر روز آیههای قرآن در برابر شما بود. پس در فکر هم بودید که کسی باید پس از وی زمام امور را به دست گیرد. به نظر من حضرت از این آیه استفاده میکند که پس از رحلت رسول اکرم(ص) گروهی به قهقرا برمیگردند و به رسوم جاهلیت عرب قبل از اسلام رجوع میکنند، زیرا آیه هم به صورت سؤال میگوید إنْقَلَبْتُمْ عَلی أَعْقابِکُمْ حضرت میفرماید آیا شما مرتجع میشوید و به جاهلیت برمیگردید؟ این مسئله عقبگرد در قرآن، نهج البلاغه و در روایات خاصّه و حتی روایات عامّه هم آمده است در کنز العمّال و صحیح بخاری هم آمده است که از پیغمبر نقل شده که فرمودند: وقتی من وفات کنم عدهای از شما به همان عادت جاهلیت خودشان عقبگرد میکنند. در خطبۀ ۱۵۰ نهجالبلاغه آمده است:
حَتّی إذا قَبَضَ اللّهُ رَسُولَهُ(ص) رَجَعَ قَوْمٌ عَلَی الْأَعْقابِ
یعنی وقتی پیغمبر اکرم(ص) قبض روح شد عدهای به قهقرا برگشتند.
وَ غالَتْهُمُ السُّبُلُ
و آن راهها آنها را به هلاکت انداخت.
وَ اتَّکَلُوا عَلَی الْوَلائِجِ
و آنها بر آراء نادرست اعتماد کردند. در روایات دیگر هم دارد که إرتدّ النّاسَ بَعْدَ النَّبِی إِلاّ ثَلاث و در بعضی جاها اربع.
یعنی بعد از رحلت رسول اکرم(ص) مردم مرتد شدند غیر از سه نفر و در بعضی نسخهها چهار نفر. در کنز العمّال هم روایتی است که به چند صورت از عامّه نقل شده است و خلاصۀ آن چنین است که روز قیامت پیغمبر اکرم(ص) میبیند که عدهای از اصحابشان را به سمت شمال یعنی به طرف جهنم میبرند، دست به دعا برداشته میفرمایند:
یا رَبِّ اُصَیْحابی
خدایا این اصحاب من را نجات بده اینها را دارند به جهنم میبرند، در روایت دیگری نقل میکند که:
فَأَقُول یا رَبِّ اُمَّتی
یعنی عرض میکند ای خدا امّت مرا چرا به جهنم میبرند؟ خطاب میشود به پیغمبر که:
فَتُقال: إنَّکَ لاتَدْری ما أحْدَثُوا بَعْدَکَ
یعنی تو نمیدانی که اینها بعد از تو چه کردند و چه حادثهای آفریدند.
مُرْتَدّین عَلی اَعْقابِهِمْ
اینها به دوران جاهلیتشان برگشتند.
در یک روایت دیگر هم دارد که پیغمبر در پاسخ میگوید:
کُنْتُ عَلَیْهِمْ شَهیداً مٰادُمْتُ فیهِمْ فَلَمّا تَوَفَّیْتَنی کُنْتَ اَنْتَ الرَّقیبُ عَلَیهِمْ
خدایا من گواه اینان بودم تا وقتی که بین اینها بودم ولی وقتی که مرا از دنیا بردی دیگر تو بودی که بر رفتار آنها ناظر و مراقب بودی. یعنی اینها تا زمانی که من در میانشان بودم من گواه بر آنها بودم و بعد از آن دیگر خودت میدانی که چه کردند. در روایتی در صحیح بخاری آمده است پیغمبر میفرماید:
إِنّی عَلَی الْحَوْضِ اَنْتَظِرُ مَنْ یَرِدُ عَلَی مِنْکُمْ
در قیامت من منتظرم که چه کسی بر من وارد میشود.
فَوَ اللّهِ لَیَقْتَطِعَنَّ دُونی رِجالٌ فَلأَقُولَنَّ أی رَبِّ مِنّی وَ مِنْ اُمَّتی، فَیَقُول
امّا به خدا سوگند میبینم که از آمدن عدهای مانع میشوند، آنجا من به خدا عرض میکنم اینها از من و امّت من هستند پس به من میگوید:
إنَّکَ لاتَدْری ما عَمِلُوا بَعْدَکَ ما زالُوا یَرْجِعُونَ عَلی أَعْقابِهِمْ
تو نبودی که به ظاهر ببینی اینها بعد از تو چه کردند و به دوران جاهلیتشان عقبگرد کردند. دقت کنید این روایت را که خواندم خود عامه نقل میکنند و نظیر این معنا در روایات بسیار است به هر حال حضرت در همین عبارت اخیر به آیۀ دیگری از قرآن هم استشهاد میکنند.
* وَ مَنْ یَنْقَلِبْ عَلیٰ عَقَبَیْهِ فَلَنْ یَضُرَّ اللّهَ شَیْئاً وَ سَیَجْزِی اللّهُ الشّاکِرینَ[۳]
امّا بدانید با عقبگرد کردن و برگشتن برخی به جاهلیت گذشته ضربهای به خدا نمیرسد و جزای خدا برای آنهاست که پا برجا ماندند و شاکر بودند. یعنی گمان نشود با عقبنشینی بعضی به خدا لطمه میخورد، نه، این ضربه به خود آنهاست و زیان هم به خود آنها میرسد.
* أَیُّها بَنی قَیْلَهَ
ای فرزندان قیله، گفته میشود قیله نام زنی بوده است که اوس و خزرج یعنی گروههایی که انصار از آنها تشکیل شده بود از فرزندان او هستند. به نظر من اینجا حضرت(ص) خواسته آنها را نکوهش کند و بگوید شما کسانی هستید که خود استقلال فکری ندارید و در حوادث راه گریز را پیش میگیرید. گویی حضرت فاطمه(س) به اصطلاح امروزی به آنها میگوید شما بچهننه هستید یعنی هنوز کودکید و از خود استقلال ندارید.
* أَاُهْضَمُ تُراثَ أَبی وَ أَنْتُمْ بِمَرْأی مِنِّی وَ مَسْمَعٍ و مُنْتَدًی[۴] وَ مَجْمَعٍ
آیا من خُرد شوم از میراث پدرم در حالی که شما مرا میبینید و صدای مرا میشنوید و صدای شما را میشنوم و در یک اجتماع هستیم. حضرت(س) در اینجا تمام راههای عذر آنان را میبندد میگوید نمیتوانید بعداً بگویید ما نبودیم چرا که هستید، مرا هم میبینید که مورد ظلم قرار گرفتهام من هم شما را میبینم، صدای همدیگر را میشنویم من هم که دارم میگویم و از شما تقاضای قیام و حمایت از حق میکنم، پس دیگر عذری ندارید و ندای مظلومیت مرا میشنوید. یعنی اگر دور بودید و یکدیگر را نمیدیدیم و صدای هم را نمیشنیدیم عذر داشتید ولی حال این طور نیست و هیچ عذری ندارید.
* تَلْبَسُکُمُ الدَّعْوَهُ وَ تَشْمِلُکُمُ الْخَبْرَهُ
همۀ شما زیر پوشش دعوت من بودید و همه شما هم از خبرها آگاه شدید. یعنی ندای من به همۀ شما میرسد و عذر ندارید و نمیتوانید ادعا کنید که جریان را نمیدانید. اشارۀ حضرت(س) به این است که مگر من و شوهرم بعد از رحلت پیغمبر(ص) راه نیفتادیم شبانه در خانۀ همۀ شما و مگر درخواست نکردیم؟ مگر اصرار نکردیم؟ ببینید اینجا معلوم میشود حضرت قبلاً هم اینها را دعوت کرده است.
* أَنْتُمْ ذو عَدَدٍ وَ الْعُدَّهِ وَ الْأَداهِ وَ الْقُوَّهُ
و این در حالی است که شما نیروی انسانی و ابزار و توان هم دارید. در هر مبارزهای به حسب ظاهر دو چیز لازم است یکی نیروی انسانی و دیگری تجهیزات و وسائل مبارزه، حضرت(س) میفرماید شما که هر دوی اینها را دارید.
* وَ عِنْدَکُمُ السِّلاحُ وَ الْجَنَّهُ
و سلاح و سپر هم نزد شما موجود است. البته میتوان سلاح و سپر معمولی را تصور کرد یا هر آنچه برای مبارزه و دفاع از خود لازم است. یعنی از هر نظر مجهّزید.
* تُوافیکُمُ الدَّعْوَهُ فَلا تُجیبُونَ وَ تَأْتیکُمُ الصَّرْخَهُ فَلا تُغیثُونَ
مکرّراً دعوت من به شما میرسد امّا پاسخ نمیگویید، صدای فریاد و استغاثۀ من به شما رسید ولی جواب نمیدهید. توجه کنید گاهی کسی دیگران را به طور عادی صدا میزند امّا گاه با یک حالت ناله و سوختن، این صدا کردن با ناله و تضرّع را استغاثه میگویند. حضرت(س) میفرماید من این طور در خانههای شما آمدم و تقاضای کمک کردم، امّا شما پاسخ ندادید.
* وَ أَنْتُمْ مَوْصُوفُونَ بِالْکِفاحِ مَعرُوفُونَ بِالْخَیْرِ وَ الصَّلاحِ وَ نُحْبَهُ اللّهِ الَّتِی انْتُخِبَتْ وَ الْخِیَرَهُ الَّتِی اخْتُیِرَتْ لَنا أَهْلَ الْبَیْتِ
و شما که به جنگآوری و خیر و صلاح معروف هستید و آن نخبههایی بودید که انتخاب شدید، شما مردمان خیّری هستید که برای ما اهلبیت انتخاب شدید، شما همانها هستید که با عرب جنگیدید و سختیها و مشقّتها را تحمل کردید و با گروههای مختلف و با افراد بیمنطق مبارزه کردید. اشاره به این که انصار امتیازی نسبت به دیگران داشتند چون حمایت از پیغمبر اکرم(ص) و اهلبیت کرده بودند.
* قٰاتَلْتُمُ الْعَرَبَ وَ تَحَمَّلْتُمُ الْکَدَّ وَ التَّعَبَ ناطَحْتُمُ الاُْمَمَ وَ کٰافَحْتُمُ الْبُهَمَ
حضرت در این عبارات به سوابق انصار اشاره میکند و میگوید شما برای دفاع از پیامبر(ص) و دین خدا مبارزهها کردید، با سران عرب جنگیدید و سختیها و رنجها را تحمّل کردید و با ملّتها و افراد بُهم مبارزه کردید. بُهم به تعبیر من یعنی آدمی که عقل ندارد و بیمنطق است.
* لانَبْرَحُ وَ تَبْرَحُونَ نَأْمُرُکُمْ فَتَأْتَمِرُونَ
ما و شما که زایل نشدهایم ما و شما چنان بودیم که ما امر میکردیم و شما هم اجابت و عمل میکردید.
* حَتّی إِذا دٰارَتْ بِنٰا رَحَی الإسْلامِ
تا اینکه به وسیله ما چرخ اسلام به گردش درآمد یعنی دین حق پیروز شد.
* وَ دَرَّ حَلَبُ الْأیّامِ
و برکات روزگار مثل شیر خوردنی جریان پیدا کرد و زیاد شد. یعنی اسلام موجب بهرهبرداری شما شد حضرت میخواهد بگوید آیا اینها غیر از نتایج رهبری پدر من و جنگاوری شوهر من بود؟ این نعمتها همه از ناحیۀ ما بود.
* وَ خَضَعَتْ نُعَرَهُ الشِّرْکِ (یا ثَغَرَهُ الشِّرْکِ)
و بینی شرک (یا سینۀ شرک) به خاک مالیده شد و به ذلّت درآمد.
* وَ سَکَنَتْ فَوْرَهُ الإفْکِ وَ هَدَأَتْ دَعْوَهُ الْهَرْجِ وَ اسْتَوْسَقَ نِظامُ الدِّینِ
و طغیان فریب و دروغ ساکت شد و آتشهای کفر خاموش گردید. موج فتنه آرام گرفت و نظام حکومت الهی برقرار شد. همۀ اینها به واسطۀ ما اهلبیت بود، اشاره به این که حکومت به دست پدر و شوهرم به پا شد.
* فَأَنّیٰ جُرْتُمْ (یا حُرْتُمْ) بَعْدَ الْبَیانِ
بعد از همۀ اینها حال چه شد که مجرم هستید یعنی بعد از این که حق روشن شد چرا این همه جُرم میکنید (یا متحیرید یعنی از چه چیز متحیر شدهاید)؟ با تلاشهای پیغمبر(ص) و تحمل سختیها توسط علی(ع) اسلام استقرار یافت، شما هم که حامی آن بودید، حال پیغمبر(ص) وفات کرده است، پس چه شد که شما دست از دین و حمایت از حق برداشتید؟
در مورد این که دلیل این عقبنشینی انصار چه بود میتوان در یک کلمه گفت فقط راحتطلبی و حبّ نفس. بنابراین دقت کنید، نکند ما هم در یک مرتبه مصداق فرمایشات حضرت زهرا(س) باشیم؟ زیرا آنچه حضرت میفرماید که فقط اختصاص به آن گروه ندارد. نکند ما هم گاه حالیبهحالی میشویم و پایداری نمیکنیم و همین که کمی از آرامش و رفاه جانی و مالی ما ساییده شود دست از حق و حقیقت برمیداریم و به سراغ راحتطلبی میرویم؟ آیا ما حاضریم برای اسلام، پیغمبر اکرم(ص)، علی(ع)، زهرا(س) و… بایستیم و مقاومت کنیم یا این که به محض اینکه یک ذرّه به امور مادّی و شکمیمان لطمه بخورد همه چیز یادمان میرود؟ آیا حاضریم کمی به شهوت و رفاه و امور دنیویمان لطمه بخورد امّا در راه دفاع از نظام حکومت اسلامی ایستادگی کنیم؟
گروهی که مخاطب حضرت(س) در آن مجلس بودند به حکومت اسلامی حقیقی پُشت کرده بودند. آن هم برای لطمه نخوردن به منافع شخصی و رفاه دنیوی، به هر حال هر یک از ما باید بیندیشد که وضعش چگونه است و تا چه حد مصداق فرمایشات حضرت(س) است.
* وَ أَسْرَرْتُمْ بَعْدَ الإعْلانِ وَ نَکَصْتُمْ بَعْدَ الإقْدامِ وَ أَشْرَکْتُمْ بَعْدَ الإیمانِ
و شما بعد از اعلان حق آن را پنهان کردید و بعد از اقدام، به گذشته خود رجوع کردید و بعد از ایمان آوردنتان مشرک شدید. حضرت همچنان به مسئله عقبنشینی انصار از حق اشاره میکند و میگوید شما که قبلاً به طور علنی خلافت علی(ع) را در غدیر پذیرفته بودید و بیعت کردید، پس چرا الآن پنهانکاری میکنید و میپوشانید و چرا بعد از ایمان، دوباره مشرک شدید. در مورد شرک لازم است توضیحی داده شود. در معارف اسلامی یک اصل عقلی داریم که انسان سلطۀ هیچ موجودی غیر از خدا را نباید بپذیرد، یعنی فقط باید مطیع خداوند باشد که خالق انسان است و این اصل عقلی و قانون است که چون خداوند بر انسان مالکیت حقیقیه دارد انسان باید صرفاً مطیع او باشد، حال اگر خداوند به انسان امر کرد که از شخص خاصّی اطاعت کن در اینجا انسان باید از آن شخص اطاعت کند، امّا در واقع اینجا هم اطاعت از خداست و امر او، نه اطاعت از شخص. لذا در مورد اطاعت از انبیاء و اولیاء میگوییم اطاعت انسان از اینان همان اطاعت از خداست و بس.
* مَنْ اَطاعَکُمْ فَقَدْ اَطاعَ اللّه
هر که از شما انبیاء و اولیاء اطاعت کند همانا از خداوند اطاعت کرده است.
حال اگر انسان مطیع خدا در اطاعت بود نام آن را توحید در اطاعت میگذاریم یعنی توحید در سلطهپذیری. همانطور که توحید در ذات و صفات و عبادت هم داریم. حال در توحید در اطاعت اگر انسان خودش را در سلطۀ غیرخدا و غیر آن که خدا به اطاعت او امر کرده قرار داد، این انسان مشرک است به این معنا که شرک در اطاعت دارد. این شرک در ذات و صفات نیست بلکه معنای خاصی از شرک است که همان شرک در اطاعت است. حضرت زهرا(س) میفرماید شما در غدیرخم به امر الهی سلطه و ولایت و خلافت علی(ع) بعد از پیغمبر(ص) را پذیرفتید. پیغمبر(ص) هم از ناحیۀ خداوند مأمور بود که شما را رهبری کند و شما هم موظف بودید که به حکم اَطیعُوا اللّهَ وَ اَطیعُوا الرَّسُولَ[۵] از او اطاعت کنید. بعد خداوند به پیغمبر(ص) فرمود که علی(ع) را معرفی کن تا بعد از تو، از او اطاعت کنند و شما هم در غدیرخم پذیرفتید. حال چون عهد خود را شکستید پس دچار شرک در اطاعت خدا شدهاید و این همان معنای اَشْرَکْتُمْ بَعْدَ الإِیمان است نه آن شرک اصطلاحی که معمولاً همراه با کفر مطرح میشود و عبارت بعد حضرت نیز اشاره به همین معنا دارد.
[۱]. آل عمران /۱۴۴٫
[۲]. رحمن /۲۶ و ۲۷٫
[۳]. آل عمران /۱۴۴٫
[۴]. در نسخۀ دیگر مبتدء.
[۵]. آل عمران /۳۲٫
بازدیدها: ۳۱۲