شرح خطبه فدکیه جلسه دهم

بازدید: 503 بازدید

بسم الله الرحمن الرحیم

فیش منبر

شرح خطبه فدکیه

 حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها

حضرت آیت الله آقا مجتبی تهرانی

کانال فیش منبرومرثیه درایتا

https://eitaa.com/fishemenbar

عرضه در سایت طلبه یار = https://www.talabeyar.ir

جلسه دهم

شرح خطبه حضرت زهرا (سلام الله علیها)

أعوذ بالله من الشیطان الرجیم، بسم الله الرحمن الرحیم،
 الحمدلله ربّ العالمین و صلّی الله علی محّمد و آله الطیبین الطاهرین و لعنه الله علی اعدائهم اجمعین.

حضرت زهرا(س) در ادامه می‏فرمایند:

* ثُمَّ لَمْ تَلْبَثُوا إِلا أَنْ تَسْکُنَ نَفْرَتُهٰا

و شما صبر نکردید مگر به اندازه‏ای که این مرکب خلافت ساکت و آرام شود. نَفُور به معنی دور شدن چهارپا و کنایه از چموشی است. انسان وقتی بخواهد سوار مَرکب شود، ابتدا مرکب کمی رَم می‏کند و از انسان دور می‏شود و انسان هم صبر می‏کند تا مرکب رام شود و بعد از او سواری بگیرد. حضرت(س) فتنۀ زمان خلافت را به شتر تشبیه کردند یعنی شما با عجله و بدون اطلاع اهل‏بیت و گروه کثیری از مهاجرین و انصال در سقیفه تشکیل جلسه دادید و خلیفه‏تراشی کردید. شاید هم منظور حضرت این است که این خلافت هم مثل مرکبی که ابتدا رام کسی نمی‏شود و چموشی دارد، یک چموشی‏ای داشت و آن همان مخالفتهایی بود که در سقیفه روی داد. یعنی این مرکب به شما تن نمی‏داد امّا صبر نکردید و بدون معطلی و با عجله و با اینکه برخی از مهاجرین و انصار و اهل‏بیت مخالف بودند شما بر سوار شدن به این مرکب مصمم شدید.

* وَ یَسْلَسَ قِیٰادُهٰا

و به مقداری که شتر آرام گیرد و افسار آن در اختیار شما قرار گیرد. سَلْسْ به معنی آرامی و روانی، و قِیٰادْ به معنی افسار است. اشاره به اینکه به مخالفتها هم وقعی نگذاشتید و به دروغ ادعای اجماع کردید.

* ثُمَّ أَخَذْتُمْ تُورُونَ وَقْدَتَها

و آتش‏زنه را آوردید و شروع کردید به شعله‏ور کردن آتش. یعنی از همان اوّل سعی کردید آتش گُر بگیرد، و پس از آن که خلافت را در دست گرفتید، آتش‏گیرانۀ آن را روشن کردید. حضرت اشاره می‏کند که اوّل آتش خلافت را روشن کردید و حالا دارید آن را باد می‏دهید و شعله‏ور می‏سازید.

* وَ تُهَیِّجُونَ جَمْرَتَهٰا

و آن آتش را به جاهای دیگر هم سرایت دادید. جَمْر یعنی آتش با هیزم سرخ شده. یعنی سریع خلیفه تعیین کردید، و پس از به قدرت رسیدن به سراغ حکمرانی نرفتید بلکه آتش ظلم اوّلیه را گسترش دادید و فدک را غصب کردید و بعد به خانۀ اهل‏بیت پیغمبر ریختید یعنی تعرّض به بیت آن حضرت(ص)، چرا این قدر عجله؟

* وَ تَسْتَجیبُون لِهتافِ الشَّیْطانِ الْغَوِی

و به آن ندای شیطان گمراه‏کننده پاسخ مثبت دادید. یعنی حرکت شما در سقیفه شیطانی بود و هوای نفس بود و شما قدرت‏طلب و ریاست‏طلب بودید و دنباله‏روی شیطان کردید، یعنی کار شما اصلاً بر مدار حق‏طلبی نبود. اگر فرض کنیم مخاطب حضرت(س) سردمداران سقیفه باشند یعنی آنها از شیطان تبعیت کردند و اگر منظور حضرت کسانی باشند که تسلیم خدعه‏ها و توطئه‏های از پیش طراحی شدۀ سردمداران سقیفه شدند و بیعت کردند پس حضرت(س) سردمداران را به شیطان تشبیه کرده و بیعت‏کنندگان با آنها را به کسانی که بخاطر هوای نفس از آنها اطاعت کردند. شیطانی بودن این کارها هم روشن است، چون با کنار گذاشتن احکام و شرایط قرآن صورت گرفته است و چه عمل شیطانی از این بالاتر که احکام اسلام و قرآن کنار گذاشته شود.

* وَ إِطْفاءِ أَنْوارِ الدِّینِ الْجَلی

و شما انوار دین خدا را که روشن بود خاموش کردید. همین عبارت معنایی را که در عبارت قبل مطرح کردیم تأیید می‏کند که کار شیطانی شما خاموش کردن نور دین خدا بود. یعنی شما معیارهای قرآن و آنچه فرموده بود همه را کنار گذاشتید و قرآن و سنّت هر دو را رها کردید. یُریدُونَ اَنْ یُطْفِؤُا نُورَ اللّهِ[۱] می‏خواهند که نور خدا را خاموش سازند.

* وَ إهْمادِ سُنَنِ النَّبِی الصَّفِی

و سنن پیامبر برگزیدۀ خدا را خاموش کردید. اِهْمادْ به معنی خاموش کردن است، یعنی مسیر اسلام را تغییر دادید و با غصب خلافت شروع کردید به از بین بردن انوار دین و آثار پیغمبر، و چهرۀ اسلام را کریه و زشت کردید و الگوی زشتی برای آیندگان ساختید و احکام پیغمبر اسلام که روشنی‏بخش در تاریخ بود را از بین بردید و بشریت را از آن محروم کردید. خلافت در اسلام بر معیار علم و تقوی استوار بود یعنی آگاهی به احکام و موازین الهی و توأم با آن تقوای عملی، و مصداق اعلای این صفات معصومین علیهم‏السّلام هستند که عصمت مطلق دارند. امّا شما این معیارهای نورانی که محورش علم به احکام الهی و تقوا بود را کنار گذاشتید و معیارهای شیطانی مطرح کردید، معیارهای ساختگی و لذا در سقیفه تنها معیاری که مطرح نبود علم و تقوی بود.

* تَشْرَبُونَ حَسْواً فِی ارْتِغاءِ

شما به تدریج منفعت خلافت را آشامیدید، در برخی نسخه‏ها تسِرّونَ آمده است به معنی ضد علن یعنی در خفا و بتدریج منافع آن را نوشیدید. رِغْوِه در ظاهر آن کف یا خامۀ روی ماست و دوغ است، آن کفی که روی دوغ یا ماست جمع می‏شود بعد کسی که می‏خواهد دیگری را فریب دهد می‏گوید من می‏خواهم فقط این کفهای روی دوغ یا شیر را بخورم لبش را روی لب کاسه می‏گذارد و شروع می‏کند آرام‏آرام خوردن و تا ته ظرف را می‏خورد، این عبارت در عرب ضرب‏المثل است یعنی شما در ظاهر عنوان کردید که می‏خواهید مسئلۀ خلافت عقب نیفتد و به اسلام لطمه نخورد و فتنه نشود و از این حرفها، امّا در باطن جنبشی خزنده داشتید و می‏خواستید خلافت را تا همیشۀ تاریخ از اهل‏بیت دور کنید. جریان سقیفه یک توطئۀ عظیم و عمیق بود. همین است که بعد از خلیفه‏سازی بلافاصله رفتند سراغ مسئلۀ فدک. برای این که بدانید دلیل سرعت اینها در غصب فدک چه بود به روایتی از امام صادق(ع) اشاره می‏کنم. مفضّل نقل می‏کند که امام فرمود بعد از این که سقیفه پایان یافت و بیعت انجام شد، عمر بن خطاب به ابوبکر بن ابی‏قحافه گفت خمس و فی‏ء و فدک را از اهل‏بیت بگیر تا دستشان از امور اقتصادی و مالی کوتاه و خالی شود. وقتی که دست اهل‏بیت خالی و دست تو پر شد مردم به سراغ تو می‏آیند. ببینید این همان سیاست شیطانی است یعنی می‏نشستند نقشه می‏کشیدند و برنامه‏ریزی می‏کردند تا پشتوانۀ مالی اهل‏بیت را از آنها بگیرند. پس معلوم می‏شود پیغمبر اکرم(ص) وقتی فدک را به حضرت زهرا(س) بخشید می‏دانست که این فدک برای اهل‏بیت اهمیت دارد و آنها را تأمین می‏کند و این یک پیش‏بینی سیاسی نسبت به خلافت در آینده بود که توسط پیغمبر اکرم(ص) صورت گرفت و الا حضرت زهرا(س) که برای یک قطعه زمین نمی‏آید گریه کند، حضرت زهرا(س) و اهل‏بیت که هر چه داشتند در راه خدا ایثار کردند امّا فدک مسئلۀ شخصی نبوده بلکه جنبۀ پشتوانه برای خلافت اهل‏بیت داشته است که حضرت(س) تا این حد برای آن پافشاری می‏کند. بنابراین نقشۀ آنان کوتاه کردن دست اهل‏بیت در طول تاریخ از خلافت بود چرا که پیغمبر(ص) اسامی ائمۀ اطهار را به ترتیب بیان کرده بود که حتی در کتب اهل سنّت و عامّه هم این روایات وجود دارد و اینها می‏خواستند این مسیر تحقق پیدا نکند یعنی مسئلۀ آنها حتی تنها علی(ع) نبود بلکه کنار گذاشتن همۀ اهل‏بیت بود. بنابراین جریان سقیفه یک ظاهری داشت و یک باطنی. ظاهرش این بود که نباید مسلمین بدون خلیفه باشند و باید اسلام حفظ شود، امّا باطن آن حرکت خزنده‏ای بود برای این که حکومت به حضرت علی(ع) و اهل‏بیت نرسد.

* وَ تَمْشُونَ لِأهْلِهِ وَ وَلَدِهِ[۲] فِی الْخَمَرِ وَ الضَّراءِ

یعنی به صورت مخفی بر علیه اهل‏بیت و فرزندان پیغمبر(ص) قدم برمی‏دارید. این هم تشبیه زیبایی است یعنی شماها در آن پوشش درختان و پستی و بلندیها خود را مخفی می‏کنید تا کسی نفهمد که هدف شیطانی نسبت به اهل‏بیت دارید، درست مثل کسی که می‏خواهد مخفیانه در جایی راه برود خود را پشت درختها پنهان می‏کند شما هم ‏خود را زیر یک پوششهای ظاهری پنهان کردید تا اغراض فاسدۀ خود را پنهان کنید و ضربه‏های کاری به اسلام بزنید. معلوم می‏شود امثال حضرت زهرا(س) دقیقاً می‏دانستند اینها چه فکری در سر دارند امّا چه می‏توان کرد یک عده شیطان توطئه‏گر یک طرف و یک عده مردم ساده‏لوح در طرف دیگر. حکایت همان عالم بزرگواری است که وارد دهی شد و دید کسی آنجا ادعاهای ناصحیح دارد. خواست مردم را آگاه کند. آن شخص جاهل امّا حیله‏گر مردم را در مسجد جمع کرد و به مردم گفت شما قضاوت کنید کدامیک از ما باسودایم بعد به آن عالم بزرگوار گفت بنویس مار. آن آقا هم روی تخته نوشت مار. بعد این آدم حیله‏گر شکل یک مار را کشید و به مردم گفت شما قضاوت کنید کدام یک مار است. و مردم هم گفتند این که تو کشیده‏ای مار است. حضرت زهرا(س) هم می‏داند که گروهی از اینها دارند بازیگری می‏کنند و گروهی هم فریب خورده‏اند پس چه باید کرد؟ جز این که این مطالب را بگوید تا در تاریخ بشریت ثبت شود و بماند.

* وَ نَصْبِرُ مِنْکُمْ عَلی مِثْلِ حَزِّ الْمُدی

یعنی ما اهل‏بیت در مقابل مُدای شما صبر می‏کنیم. مدی یعنی بریدن کاردها و حزّ به معنی بریدن و قطعه‏قطعه کردن است. یعنی ما در برابر شما صبر می‏کنیم مثل صبر کسی که با چاقوهای بزرگ اعضایش را قطعه‏قطعه کنند و به او ضربه بزنند و او هم صبر کند. شاید منظور حضرت این است که هر کدام از شما یک کاردی به دست گرفته‏اید و به جگر ما می‏زنید و ما هم صبر می‏کنیم. یعنی ما دقیقاً اغراض فاسده و سوء استفادۀ شما را از موقعیت به دست آمده می‏دانیم امّا برای حفظ و بقای اسلام صبر می‏کنیم.

* وَ وَخْزِ السِّنانِ فِی الْحَشْا

و مثل فرو رفتن سر‏نیزه در بدن انسان. وَخْزْ تیر یا نیزه‏ای است که در بدن فرو رود. حضرت زهرا(س) کمال ناراحتی خود را در این عبارت بیان می‏کند و می‏گوید این زخمها عمق جان را می‏سوزاند. با خواندن این جملات انسان به یاد جملات نهج‏البلاغه در خطبۀ شقشقیه می‏افتد که امام علی(ع) می‏گوید:

فَرَأَیْتُ أَنَّ الصَّبْرَ عَلی هٰاتٰا أَحْجی فَصَبَرْتُ وَ فِی الْعَیْنِ قَذًی وَ فِی الْحَلْقِ شَجاً أَریٰ تُراثی نَهْباً

یعنی دیدم صبر کردن خردمندانه است و صبر کردم در حالی که چشمان مرا خار و خاشاک و گلویم را استخوان گرفته بود و میراثم را تاراج رفته دیدم. چقدر این جملات شبیه عبارات حضرت زهرا(س) است و اگر کسی بگوید حضرت علی(ع) این عبارات را از حضرت زهرا(س) گرفته حرف گزافی نزده است.


[۱]. توبه /۳۲٫

[۲]. یا وُلده

بازدیدها: ۲۶۹

ادامه مطلب