شرح خطبه فدکیه جلسه هفدهم

بازدید: 495 بازدید

بسم الله الرحمن الرحیم

فیش منبر

شرح خطبه فدکیه

 حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها

حضرت آیت الله آقا مجتبی تهرانی

کانال فیش منبرومرثیه درایتا

https://eitaa.com/fishemenbar

عرضه در سایت طلبه یار = https://www.talabeyar.ir

جلسه هفدهم

شرح خطبه حضرت زهرا (سلام الله علیها)

أعوذ بالله من الشیطان الرجیم، بسم الله الرحمن الرحیم،
 الحمدلله ربّ العالمین و صلّی الله علی محّمد و آله الطیبین الطاهرین و لعنه الله علی اعدائهم اجمعین.

اتمام حجّت حضرت زهرا(س) با مردم

حضرت زهرا(س) که دید ابوبکر همۀ تقصیرها را به گردن مردم انداخته است رو به حاضران می‏کند و می‏فرماید:

* فَالْتَفَتَتْ فاطِمَهُ(س) إلَی النّاسِ وَ قالَتْ: مَعاشِرَ النّاسَ الْمُسْرِعَهِ إلی قیلِ الْباطِلِ الْمُغْضِیَهِ عَلَی الْفِعْلِ الْقَبیحِ الْخاسِرِ أفَلا یَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ أمْ عَلی قُلُوبٍ أَقْفالُها[۱] کَلا بَلْ رٰانَ عَلی قُلُوبِکُمْ ما أَسَأْتُمْ مِنْ أَعْمالِکُمْ فَأَخَذَ بِسَمْعِکُمْ وَ أَبْصارِکُمْ وَ لَبِئْسَ ما تَأَوَّلْتُمْ وَ ساءَ ما بِهِ أَشَرْتُمْ وَ شَرَّ ما مِنْهُ اعْتَضْتُمْ لَتَجِدُنَّ وَ اللّهِ مَحْمِلَهُ ثَقیلاً وَ غِبَّهُ وَبیلاً إذا کُشِفَ لَکُمْ الْغِطاءُ وَ بانَ ماوَراءَهُ الضَّراءُ وَ بَدالَکُمْ مِنْ رَبِّکُمْ ما لَمْ تَکُونُوا تَحْتَسِبُونَ وَ خَسِرَ هُنالِکَ الْمُبْطِلُونَ[۲]

پس حضرت فاطمه(س) رو کرد به مردم و فرمود: ای مسلمانانی که خیلی سریع به طرف گفته‏های باطل رفتید و در مقابل کار زشتی که زیان‏بار است، چشم خود را بر هم گذاشتند، آیا در قران تدبّر نمی‏کنید یا آن که بر دلهای شما قفل زده شده؟ بلکه این کارهای زشت شماست که سبب شد دلهای شما را زنگار بگیرد چشم و گوش شما بسته شود. تأویل بدی کردید و آنچه در عوض گرفتید شرّ است. بخدا سوگند بار سنگینی را به دوش گرفتید و عاقبت آن وخیم است زمانی که پرده‏ها کنار رود، آن وقت سختیهای پشت پرده ظاهر می‏شود و از ناحیۀ پروردگار چیزهایی بر شما روی می‏کند که گمانش را هم نمی‏بردید در آنجاست که زیان‏کار آنهایی بودند که راه باطل را طی کردند.

با توجه به این که ابوبکر توپ را به زمین مردم انداخت و در آن مجلس هم کسی انکار نکرد و همه سکوت کردند پس جا داشت که حضرت مخاطب خود را مردم قرار دهد و به آنها خطاب کند.

در این قسمت حضرت زهرا(س) به چند نکته اشاره می‏فرمایند. اوّل آنکه چون ابوبکر مردم و نظر مردم را دلیل و عامل غصب خلافت و فدک مطرح کرد حضرت به مردم رو می‏کند و می‏گوید این شخص دارد گناه را به گردن شما می‏اندازد، پس شما مردم تهمتی باطل را که به پدر من زد قبول کردید و اعتراض نکردید و سپس از آیۀ قرآن استفاده می‏کند و می‏فرماید آیا در قرآن تدبّر و دقّت نمی‏کنید یا این که دقّت می‏کنید امّا چیزی نمی‏فهمید؟ یعنی یا تو به خورشید نگاه نمی‏کنی یا این که کور هستی که نور روشن آن را نمی‏بینی. ببینید چقدر مستدل بحث می‏کند و می‏گوید یا شما به قرآن توجه نکرده‏اید که مقصّرید یا این که توجّه کرده‏اید و درنمی‏یابید پس باز هم مقصّرید، راه سوّمی هم نیست، این روش هم منطقی است هم مستند به آیات قرآن. در تاریخ آمده که همین حضرت زهرا(س) در پاسخ به سؤالات فضّه نیز تماماً از آیات قرآن استفاده کرد و این نتیجۀ نفوذ کلام الهی در پیکرۀ ایشان است. به هر حال حضرت مردم را در حصر قرار می‏دهد که یا اصلاً در قرآن تدبّر نمی‏کنید و یا بر قلبهای شما قفل زده شده و نتیجۀ هر دو وضع روشن است، یعنی اگر در قرآن تدبر کرده بودید که تکلیف خلافت و ارث هر دو برای شما روشن می‏شد. بعد خود حضرت از قرآن کریم پاسخ می‏دهد که شما همان دومی هستید یعنی اعمال زشت شما باعث شده که گوش و چشم شما حرف حق را نمی‏پذیرد و از هم تشخیص نمی‏دهد و قلبهای شما را زنگار گرفته است، و این اشاره به آثار وضعی گناه در باطن انسان است. این یک مسئلۀ مهم است و خدا نیاورد آن روز را که مسلمانی قرآن بخواند امّا از معارف آن بی‏بهره بماند، یا نعوذ بالله در جهت مخالف قرآن حرکت کند. سپس حضرت می‏فرماید شما مردم کار بدی کردید که به نام اسلام، اسلام را کوبیدید و آن را از مسیر اصلی‏اش منحرف کردید. آنچه شما کردید بد است و بد بادا آنچه شما به آن اشاره کردید. یعنی عاقبت کار شما به بد جایی منتهی شده که به نام اسلام، اسلام را از مسیر خود منحرف کردن و دین را از بین بردن است. منظور حضرت از اشارۀ مردم همان سکوت آنها در مجلس است که ای مردم شما با همین سکوتتان و هیچ نگفتنتان عملاً حرفهای این گروه غاصب را تأیید می‏کنید، امّا بدانید آنچه در عوض این سکوت و قبولتان گرفتید بد است. یعنی شما در مقابل این سکوتتان این حق‏السّکوت را گرفته‏اید که زندگی‏تان راحت و بی‏دردسر باشد چون راه دفاع از حق مبارزه دارد، زخم جراحت و کشته شدن دارد، از بین رفتن زندگی دارد امّا شما زندگی راحت را در مقابل سکوتتان گرفتید ولی بخدا که بار سنگینی بر دوش خود نهادید، باری که عاقبت وخیمی در قیامت دارد، امّا این حقیقت روزی بر شما فاش می‏شود که پرده‏ها کنار رود و سختی‏های پشت پرده بر شما ظاهر گردد. و چیزهایی از ناحیه خدا بر شما وارد شود که اصلاً گمان نمی‏کردید و احتمال نمی‏دادید و در آنجا فقط صاحبان باطل زیان می‏کنند. آنجا خواهید فهمید که این زندگی چند روزه و چند لحظه‏ای دنیا ارزش آن را نداشت که حق را پایمال کنید و مسیر شیطانی را به جای مسیر الهی برای خود و همگان انتخاب کنید، می‏فهمید که این راحت‏طلبی‏ها ارزش نداشت.

بازگشت حضرت(س) به خانه و گفتگو با علی(ع)

پس از اتمام این سخنان حضرت زهرا(س) به خانه بازگشت در روایت آمده است:

* ثُمَّ انْکَفَأَتْ(س) وَ أَمیرُالْمُؤمِنینَ(ع) یَتَوَقَّعُ رُجُوعَها إِلَیْهِ

سپس حضرت زهرا(س) به خانه بازگشت در حالی که امیرالمؤمنین(ع) انتظار بازگشت او را می‏کشید.

* وَ یَتَطَلَّعُ طُلُوعَهٰا عَلَیْهِ

و علی(ع) چشم به راه حضرت بود. تطلّع یعنی سرکشیدن یعنی حضرت علی(ع) دائماً از در خانه سرمی‏کشید تا ببیند زهرا(س) کی می‏آید یعنی دلواپس بود، شاید هم نگران بود که نکند این جماعت دوباره صدمه‏ای به زهرا(س) بزنند.

* فَلَمَّا اسْتَقَرَّتْ بِهَا الدّارُ قالَتْ لِأمیرِ الْمُؤْمِنینَ(ع): یَابْنَ أَبی طالِبٍ: اشْتَمَلْتَ شِمْلَهَ الْجَنینِ وَ قَعَدْتَ حُجْرَهَ الظَّنینِ

وقتی حضرت زهرا وارد خانه شد رو به علی(ع) کرد وگفت آیا مانند یک طفل در رحم، کُنجی نشسته‏ای و مثل افراد متّهم در یک گوشه جای گرفته‏ای؟

شاید این تشبیه حضرت زهرا(س) به این جهت باشد که وقتی وارد خانه شده دیده که علی(ع) گوشۀ خانه نشسته و زانوی غم بغل گرفته مثل بچه‏ای که در رَحِم مادر است. شاید حضرت(س) می‏خواهد بگوید تو همان بچۀ اسلام هستی که همین‏طور باید بنشینی و هیچ تکان هم نخوری چون اگر تکان بخوری رحم پاره می‏شود و به مادر لطمه می‏خورد یعنی ناچاری که صبر کنی تا اسلام صدمه نبیند.

* نَقَضْتَ قادِمَهَ الْأَجْدَلِ فَخانَکَ رِیشُ الْأَعْزَلِ

تو کسی بودی که بالهای باز شکاری را درهم می‏کوبیدی، حالا این کسانی که بی‏سلاح هم هستند به تو خیانت می‏کنند. قادمه آن پر جلوی باز شکاری است که خیلی هم قوی است. اجدل هم باز شکاری را می‏گویند. اعزل هم به شخص بی‏سلاح می‏گویند.

حضرت زهرا(س) می‏فرماید تو کسی بودی که قهرمانان عرب مثل عمرو بن عبدودها را از بین بردی، حال کار به جایی رسیده چند آدم ضعیف با هو و جنجال به تو خیانت می‏کنند.

* هذَا ابْنُ أبی قُحافَهَ، یَبْتَزُّنی نَحیلَهَ أبی وَ بُلْغَهَ ابْنَی لَقَدْ أَجْهَدَ[۳] فی خِصامی وَ اَلْفَیْتُهُ أَلَدَّ فی کَلامی حَتّی حَبَسَتْنی قَیْلَهُ نَصْرَها وَ الْمُهاجِرَهُ وَصْلَها وَ غَضَّتِ الْجَماعَهُ دُونی طَرْفَها فَلا دافِعَ وَ لا مانِعَ خَرَجْتُ کاظِمَهً وَ عُدْتُ راغِمَهً أَضْرَعْتَ خَدَّکَ یَوْمَ أَضَعْتَ حَدَّکَ وَ افْتَرَسْتَ الذِئابِ وَ افْتَرشْتَ التُّرابَ ماکَفَفْتَ قائِلاً وَ لاأَغْنَیْتَ قائِلاً أَوْ باطِلاً وَ لاخِیار لی! لَیْتَنی مِتُّ قَبْلَ هُنَیَّتی

این پسر ابوقحافه است که عطیۀ پدرم و وسیلۀ فرزندانم را از من ربود، کوشش کرد با من دشمنی کند و او را در مکالمه‏ای که با من داشت دشمن‏ترین و لجبازترین دشمنانم یافتم تا جایی که فرزندان قیله یعنی انصار از حمایت من دریغ کردند و مهاجرین هم خویشاوندی و کمکشان را از من بازداشتند و دیگران هم چشم خود را بستند، نه کسی از من دفاع کرد و نه کسی مانع از ظلم شد. از خانه که بیرون رفتم بغض گلویم را گرفته بود وقتی از مسجد بازگشتم خوار برگشتم. ای علی(ع) از روزی که تندی شمشیرت را از بین بردی صورت خودت را هم ذلیل کردی تو کسی بودی که گرگها را از هم می‏دریدی حالا خاک‏نشین شده‏ای[۴]، تو چرا جلوی این حرفهای باطل را نمی‏گیری و هیچ کار مؤثری برای دفع فتنه انجام نمی‏دهی، و من اختیاری از خود ندارم. کاش قبل از این مرده بودم و وضع تو را نمی‏دیدم. در اینجا لحن حضرت زهرا(س) عوض می‏شود زیرا می‏بیند دل علی(ع) را به درد آورده است می‏فرماید:

* عَذیری اللّهُ مِنْهُ عادِیاً وَ مِنْکَ حامِیاً، وَیْلای فی کُلِّ شارِقٍ وَیْلای فی کُلِّ غارِبٍ

خدایا عذر مرا بپذیر که علی در مواردی ظلمها را از من دور کرده و از من حمایت کرده، وای بر زهرا در هر صبحدمی و وای بر من در هر شبانگاهی، این اوج مظلومیت حضرت زهرا(س) را می‏رساند.

* ماتَ الْعَمَدُ وَ وَهَنَ الْعَضُدُ

تکیه گاه ما مُرد و بازوی ما سُست شد.

در برخی نسخه‏ها عُمُد جمع عمود به معنی تکیه‏گاه آمده است.

* شَکْوای إلیٰ أَبی وَ عَدْوای إِلی رَبّی

شکایتم را به پدرم و عرض حالم را به پروردگارم ارائه می‏دهم.

* اَللّهُمَّ أَنْتَ أَشَدُّ مِنْهُمْ قُوَّهً وَ حَوْلاً

پروردگارا تو از نظر قدرت از اینها نیرومندتر و قوی‏تر هستی.

* وَ أَشَدُّ بَأْسا وَ تَنْکیلاً

و عذاب و انتقام تو از دیگران شدیدتر است.

تسلّی دادن حضرت علی(ع) به حضرت زهرا(س)

* فَقالَ أَمیرُالْمُؤمنینَ(ع): لاوَیْلَ لَکِ بَلِ الْوَیْلُ لِشانِئِکِ. ثُمَّ نَهْنِهی عَنْ وَجْدِکِ یَا ابْنَهَ الصَّفْوَهِ وَ بَقِیَّهِ النُّبُوَّهِ، فَمٰا وَنَیْتُ عَنْ دینی وَ لا أَخْطَأْتُ مَقْدُوری فَاِنْ کُنْتِ تُریدینَ الْبُلْغَهَ فَرِزْقُکِ مَضْمُونٌ وَ کَفیلُکِ مَأْمُونٌ وَ ما اُعِدَّ لَکِ أفْضَلُ مِمّٰا قُطِعَ عَنْکِ، فَاحْتَسِبِی اللّهَ

امیرالمؤمنین علی(ع) فرمود: وای بر تو نیست بلکه وای بر کسی است که به تو بغض دارد و با تو به بدی رفتار می‏کند. خود را از خشم باز دار، ای دختر پیغمبر برگزیده و ای یادگار نبوّت. در دینم عجز نشان ندادم و از آنچه بر آن توانایی داشتم کوتاهی نکردم، اگر به اندازۀ کفاف می‏خواهی روزی تو ضمانت شده است و متکفّل آن هم امین است و آنچه برای تو مهیّا شده بهتر از آن است که از تو منع شده. پس به حساب خدا قرار ده.

* فَقالَتْ(س): «حَسْبِی اللّهُ» وَ اَمْسَکَتْ.

در اینجا حضرت(س) فرمود: خدا برای من کافی است. و دیگر چیزی نگفت. در روایت است که ضمن صحبتهای زهرا(س) صدای مؤذن بلند شد که در مسجد پیغمبر(ص) اذان می‏گفت و شهادت به وحدانیت و بعد شهادت به رسالت محمد(ص) در اینجا بود که علی(ع) سرش را بلند کرد و به چهرۀ زهرا(س) نگاه کرد و گفت من فرق نکرده‏ام من همان هستم که در جبهه‏های جنگ مبارزه می‏کرد امّا آیا دلت می‏خواهد دیگر این شهادت به رسالت پیغمبر را نه تو بشنوی و نه دیگران در طول تاریخ بشنوند؟ یعنی اگر من قیام کنم اسلام ضربه می‏خورد و چیزی از آن باقی نمی‏ماند. من باید حساب کار را تا قیامت بکنم و مصلحت اسلام را در نظر بگیرم. اینجا بود که حضرت زهرا گفت: حالا دیگر من هم صبر می‏کنم برای اینکه اسلام و رسالت پیامبر در طول تاریخ باقی بماند پس ما اهل‏بیت با همۀ این فشارها باز هم صبر می‏کنیم.

این نکته را هم اینجا بگویم که بعضی افراد که مطلب را درست نفهمیده‏اند فکر می‏کنند حضرت زهرا(س) نعوذ باللّه به علی(ع) تندی کرد. اصلاً این طور نیست بلکه حضرت زهرا که می‏داند در طول تاریخ این نوع سؤالات مطرح است این مسائل را مطرح می‏کند تا پاسخ شوهرش بیان شود و در طول تاریخ برای من و تو سؤالی باقی نماند نه اینکه حضرت زهرا(س) نسبت به صبر و سکوت حضرت علی(ع) اشکال و شبهه‏ای داشته باشد.

* * *

بحمداللّه شرح مختصر خطبۀ حضرت زهرا(س) به پایان رسید، هر چند بسیاری از مطالب آن ناگفته ماند یا به طور مختصر گفته شد. امّا نکتۀ آخری که باید تذکر دهم این است که همۀ این مباحث مقدمه‏ای است برای نیل انسان به هدف از خلقت یعنی آدم شدن، مکتب آدم‏ساز، تنها مکتب اهل‏بیت است و غیر از راه آنان راهی نیست، والا چند متر زمین و حتّی خلافت هم فی‏نفسه برای آنان پوچ است، اصلاً ساحت مقدّس آنان بری و منزّه است از این که به فکر این چیزها باشند، امّا مسئله چیز دیگری بود. اگر خلافت غصب نمی‏شد و اسلام در مسیر صحیح خود که خدا تعیین کرده بود پیش می‏رفت بشریت در رسیدن به هدف خلقت موفق می‏شد. امّا با این انحرافات، راه بشر به سوی خدا گرفته شد زیرا بدون علی و آل‏علی(ع) کسی به خدا نمی‏رسد و این حقیقت را حضرت زهرا(س) می‏دانست که چنین از حق و حقیقت دفاع کرد و حقایق را برای ثبت در تاریخ در این خطبه بیان فرمود.

و صلّی اللّه علی محمّد و آل‏محمّد.


[۱]. محمّد /۲۴٫

[۲]. غافر /۷۸٫

[۳]. نسخۀ دیگر: اجهر.

[۴]. در برخی از نسخه‏ها آمده است: وَ افْتَرَسْتَ الذِئابَ وَ افْتَرسَکَ الذُبابَ یعنی تو گرگها را می‏دریدی و امروز مگسها تو را می‏درند

بازدیدها: ۲۶۷

ادامه مطلب