بسم الله الرحمن الرحیم
فیش منبر
هنر عبودیت و بندگی
حضرت زهرا سلام الله علیها
کانال فیش منبرومرثیه درایتا
عرضه در سایت طلبه یار = https://www.talabeyar.ir
مهمترین نشان تعبد و بندگی این است که زندگی انسان خدامحور باشد و با عبادت خداوند همراه گردد؛ زیرا عبادت جلوهای از عبودیت است. نگاه به عبادتهای حضرت زهرا (س) این عبودیت را نشان میدهد و عشق الهی در زندگی آن حضرت موج میزند.
ایجاد انگیزه[۱]
برای انسان زندگی بدون هنر، بسیار بیروح و کسلکننده است. نقش هنر در زندگی این است که به مردم امید و نشاط میدهد. کار دیگر هنر این است که دوست داشتن زندگی را به انسان میفهماند و «زندگی با صفا» را به او نشان میدهد.
هنر پدیدهای است که از دیرباز نقشی به سزایی در زندگی انسان داشته و تأثیر این موضوع چنان بوده است که بسیاری از صاحبنظران و اندیشمندان در ادیان و مکاتب مختلف از آن به عنوان وسیلهای کارآمد و مؤثر در جهت ترویج و تبلیغ اندیشهها و رفتار موردنظر خود از آن استفاده کردهاند.
خاستگاه هنر هر چه باشد، درباره این مطلب میان اندیشمندان مختلف اتفاقنظر وجود دارد که «هنر از قدیمیترین و مؤثرترین پدیدههای زندگی فردی و اجتماعی انسان است» تا جایی که هیچ وسیله یا روش زندگی را نمیتوان پیدا کرد که هنر به نوعی در آن نفوذ نکرده باشد.
به طور کلی هنر به یک اعتبار به هنر «رحمانی» و «شیطانی» تقسیم میشود. یکی از شاخصهای هنر رحمانی ـ که در حقیقت نمایی از اساسیترین هنرهای رحمانی است ـ «هنر عبودیت و بندگی» میباشد.
اگر خداوند در قرآن کریم ما را به عنوان عبد میخواند و به ما هنر عبودیت میآموزد، پس بر ما لازم است در مفهوم این واژه تأمل و تفکر کنیم. بسیار بد است که انسان خودش را نفهمد و درک نکند و معنای وجود خود را دقیقاً نداند که چیست و نداند که عبد خداوند است.
مقام معظم رهبری (حفظهالله) در اهمیت عبودیت و بندگی میفرمایند: «خدای متعال در قرآن، پیغمبر اکرم (ص) را با صفات متعدّدی ستوده است: «وَ إِنَّکَ لَعَلى خُلُقٍ عَظیم»[۲]، «فَبِما رَحْمَهٍ مِنَ اللَّهِ لِنْتَ لَهُمْ وَ لَوْ کُنْتَ فَظًّا غَلیظَ الْقَلْبِ لاَنْفَضُّوا مِنْ حَوْلِک»[۳] و صفات متعدد دیگر که هر کدام از اینها یک فصل فراوانی از خصوصیات پیغمبر را بیان میکند؛ ولی آن صفتی که به ما مسلمانها دستور داده شده است که هر روز درباره پیغمبر در نمازهایمان تکرار کنیم، این است که «اَشهَدُ اَنَّ مُحَمَّداً عَبدُهُ وَ رَسولُه» این نشاندهنده اهمیت عبودیت است؛ عبد بودن آنچنان برجسته است که خدای متعال این صفت را به مسلمانان تعلیم میدهد که در نماز خود، هر روز چند مرتبه تکرار کنند.»[۴]
حال با توجه به مناسبتی که در آن به سر میبریم، تناسب دارد که هنر عبودیت و بندگی را در سبک و سیره عبادی حضرت زهرا (س) بررسی کنیم و با جلوههای هنری عبودیت در زندگی حضرت بیشتر آشنا شویم تا ضمن الگو گیری از حضرت بر معرفت خود نسبت به ایشان بیفزایم.
متن و محتوا
مقام معظم رهبری (حفظهالله) درباره اهمیت هنر عبودیت حضرت زهرا (س) میفرمایند: «ارزش فاطمه زهرا (س) به عبودیت و بندگی خداست. اگر بندگی خدا در فاطمه زهرا (س) نبود، او صدیقه کبری نبود. صدیق یعنی چه؟ صدیق کسی است که آنچه را میاندیشد و میگوید، صادقانه در عمل آن را نشان دهد. هرچه این صدق بیشتر باشد، ارزش انسان بیشتر است؛ میشود صدّیق؛ «فَأُولئِکَ مَعَ الَّذینَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَیْهِمْ مِنَ النَّبِیِّینَ وَ الصِّدِّیقین»[۵]؛ «صدّیقین» پشت سر «نبییاینند». این بزرگوار صدیقه کبری است؛ یعنی برترین زن صدیق. این صدیق بودن به بندگی خداست. اگر بندگی خدا نمیکرد، صدیقه کبری نمیشد. اساس، بندگی خداست[۶].»
جلوههای هنری بندگی در زندگی حضرت زهرا (س)
۱. خدامحوری
مهمترین نشان تعبد و بندگی این است که زندگی انسان خدامحور باشد و با عبادت خداوند همراه گردد؛ زیرا عبادت جلوهای از عبودیت است. نگاه به عبادتهای حضرت زهرا (س) این عبودیت را نشان میدهد و عشق الهی در زندگی آن حضرت موج میزند.
حسن بصری میگوید: «مَا کَانَ فِی هَذِهِ الْأُمَّهِ أَعْبَدُ مِنْ فَاطِمَهَ کَانَتْ تَقُومُ حَتَّى تَوَرَّمَ قَدَمَاهَا[۷]؛ در میان این امت، عابدتر از فاطمه (س) یافت نمىشود؛ او به حدى براى عبادت میایستاد که پاهایش ورم مىکرد.»
امام حسن (ع) میفرماید: من در دوران کوچکی به سر میبردم و مادرم را میدیدم که چگونه به راز و نیاز میپردازند. از جمله شبی مادرم در مخراب عبادت به نماز ایستاده و مرتب به رکوع و سجود میپرداخت. او در این حال بود تا اینکه شب به پایان رسید.[۸]
آن حضرت در دوران کوتاه عمرشان، با عبادتهایى بى نظیر به فتح رفیعترین قلههاى خدامحوری نایل آمدند؛ به گونهاى که عبادات ایشان با عبادتهاى انبیاء و اولیا، چه از لحاظ کمیت و چه از لحاظ کیفیت، قابل مقایسه نیست. ایشان با خدامحوری به جایی رسید که جبرئیل امین بر او نازل میشد.
روزی رسول خدا رو به حضرت زهرا (س) کردند و فرمودند: «دخترم! اکنون جبرئیل نزد من است و از سوی پروردگارم پیام آورده که هر چه بخواهی تحقق مییابد؛ چه میخواهی؟»
فاطمه (ع) پاسخ داد: «شَغَلَنی عَنْ مَسأَلته لَذَّه خِدْمَته، لا حاجَه لی غیر النَّظر اِلی وَجْهِهِ الْکَریم[۹]؛ لذتی که از خدمت حضرت حق میبرم مرا از هر خواهشی بازداشته است؛ حاجتی جز این ندارم که پیوسته ناظر جمال زیبا و والای خداوند باشم.»
آن حضرت خود در مناجاتش میفرماید: «وَ أَسْأَلُکَ لَذَّهَ النَّظَرِ إِلَى وَجْهِکَ الْکَرِیم»[۱۰]
۲. اخلاص
یکی دیگر از جلوههای هنر عبودیت در سبک و سیره عبادی حضرت زهرا (س) اخلاص است. اخلاص؛ صاف کردن عمل از هر ناخالصی[۱۱] و پالایش کارها از هر آلایشی است. به گونهای که برای غیر خدا هیچ نصیبی در آن نباشد[۱۲] و پاداشی در سرای دنیا و آخرت برای آن طلب نشود.[۱۳]
به دیگر سخن؛ اخلاص، آزادی انسان از ستایش دیگران و شفافیت عمل از غبار هواها و هوسهاست.[۱۴] اخلاص چیزی است که ظاهر و باطن و درون و برون را همسان و یکسان میکند و گویی هیچ بینندهای، نظارهگر اعمال ما نبوده و تنها و تنها خداوند مهربان شاهد سخن و رفتارمان بوده و بس.
اخلاص در سه چیز شکل میگیرد:
۱. اخلاص در عمل که سبب دوری آن عمل از خوب و بد و حق و باطل میشود.
۲. اخلاص در نیت که سبب میشود فرد حتی در فکر و نیتش هم به غیرخدا نیندیشد و از خوف جهنم و عشق به بهشت به مرحلهای بالاتر که رضایت الهی است، فکر کند.
۳. اخلاص در دین که سبب بیزاری از التقاطی گری در آیین و ایمان به تمامی احکام و قوانین خواهد بود.[۱۵] (فَادْعُوا اللَّهَ مُخْلِصینَ لَهُ الدِّینَ وَ لَوْ کَرِهَ الْکافِرُون[۱۶])
در ضمیر ما نمیگنجد به غیر دوست کس هر دو عالم را به دشمن ده که ما را دوست بس
امیرالمؤمنین علی (ع) مىفرماید: «طُوبَى لِمَنْ أَخْلَصَ لِلَّهِ الْعِبَادَهَ وَ الدُّعَاءَ وَ لَمْ یَشْغَلْ قَلْبَهُ بِمَا تَرَى عَیْنَاهُ وَ لَمْ یَنْسَ ذِکْرَ اللَّهِ بِمَا تَسْمَعُ أُذُنَاهُ[۱۷]؛ خوشا به حال کسانى که در عبادت و مناجات خود با خدا، دلشان مشغول به آنچه چشم مىبیند، نمىشود و با آنچه که گوش مىشنود، از یاد خدا غافل نمىشوند.»
زهرای مرضیه (س) در اوج قله اخلاص بود و این ویژگی ممتاز آن حضرت، ریشه در اعتقادات بنیادین و عشق دیرین وی نسبت به باورهای دینی و عبودیت فراوان وی داشت. او چون خود را در محضر پروردگار میدید، نیازی به دیدن دیگران و تعریف افراد نمیدید.
چنین بینش روشن و شفافی موجب گردید در سخنی کوتاه، بلندای معرفت خویش را درباره اخلاص بیان کند که: «مَنْ اَصْعَدَ اِلی اللّه خالِصَ عِبادَتِه اَهْبَطَ اللّه ُ عزَّوجلّ اِلَیْهِ اَفْضَلَ مَصْلِحَتِه[۱۸]؛ کسی که عبادت خالصانه خود را به سوی خداوند فرستد، پروردگار بزرگترین مصلحت او را به سوی او خواهد فرستاد.»
سائلی که از مسجد با دستی تهی برگشته و در کوچهها امدادگری نمییابد، چون به در خانه دخت رسول اللّه (ص) میرسد، یگانه فریادرس مستمندان را میبیند، از وی کمک میطلبد و زهرای عزیز که سه روز خود و فرزندانش گرسنه بودند، چون با استمداد مستمند روبه رو میشود و از سوی دیگر شیوه همیشه او کمک به نیازمندان بوده است، پیراهن خود را نزد یک یهودی گرو میگذارد تا قدری نان و خرما گرفته به سائل ایثار کند.
هنگامی که سلمان اصرار میکند که اندکی از نان و خرما برداشته، برای رفع گرسنگی خود و فرزندان استفاده کند، فاطمه (س) میگوید: «سلمان! این کار را فقط برای خدا انجام دادم، از این رو هیچ از آن برنخواهم داشت!»[۱۹]
بر اساس آیات قرآن کریم، آنگاه که حضرت زهرا (س) سه روز پیاپی غذای خود و خانوادهاش را به یتیم و مسکین و اسیر میبخشد، میفرماید: «إِنَّما نُطْعِمُکُمْ لِوَجْهِ اللَّهِ لا نُریدُ مِنْکُمْ جَزاءً وَ لا شُکُوراً[۲۰]؛ ما شما را به خاطر خدا اطعام مىکنیم و هیچ پاداش و سپاسى از شما نمىخواهیم!»
حسین بن روح ـ از نایبان امام عصر (عج) ـ در پاسخ پرسش شخصی که رسول خدا (ص) چند دختر داشت فرمود: چهار دختر و چون او سؤال میکند: کدامیک از همه بافضیلت ترند؟ جواب داد: فاطمه. وی با تعجب بسیاری باز میگوید: حضرت زهرا (س) از همه فرزندان پیامبر (ص) کوچکتر بوده و از سوی دیگر کمتر مصاحبت رسول اللّه (ص) را درک کرده است، چگونه او بافضیلتتر است؟!
حسین بن روح فرمود: فاطمه (ع) دارای دو ویژگی برجسته بود: نخست آنکه وارث رسول خدا (ص) بود و دیگر اینکه نسل پیامبر خاتم (ص) از ذریه او است و خداوند متعال این صفات را به او ارزانی نداشت مگر به خاطر «اخلاص در نیت زهرای مرضیه (س)»[۲۱]
۳. خضوع و خشوع
واژگانهای «خضوع» و «خشوع» هر دو به معناى تواضع و فروتنی هستند.
خضوع مختص جوارح و اعضاى بدن آدمى است، ولى خشوع مختص قلب است.[۲۲] به بیان دیگر، خضوع در بدن و صورت و چشم ظاهر میگردد؛ اما محل خشوع قلب است. اگر قلب از هیبت و عظمت الهى خاشع گردید، قهراً بدن نیز خاضع میگردد.[۲۳]
پس خشیت آن حالتی است که عارض میشود بر اولیاء خدا هنگامی که نفس ایشان متوجه عظمت و جلالت و هیبت ذات احدیت میشود، در آن وقت این حالت به او دست میدهد که مبادا پردهای بین او و محبوبش پیدا شود و این حالت حاصل نمیشود، مگر برای کسی که بر عظمت کبریایی خداوند آگاه بوده و لذت قرب را چشیده باشد، از این جهت خدای تعالی میفرماید: «إِنَّما یَخْشَى اللَّهَ مِنْ عِبادِهِ الْعُلَماء»[۲۴]
پس باید دانست که خوف فاطمه زهرا (س) و سائر ائمه هدی (ع) از این سنخ است نه آنکه کوچکترین معصیتی از آنها سرزده و خوف از جهت معصیتهایشان باشد، زیرا حتی ترک اولی هم از آنها سر نمیزند.
حضرت زهرا (س) برای عبادت و راز و نیاز با خدا جایگاه مخصوصی، لباس ویژه، سجادهای مخصوص و آداب و سبکی مخصوص داشت. خانهاش را معبد ساخت و در آن، چنان به عبادت میپرداخت که فرشتگان خدا به نظاره میایستادند. زمانی که این آیه شریفه بر پیامبر (ص) نازل شد: «وَ إِنَّ جَهَنَّمَ لَمَوْعِدُهُمْ أَجْمَعین لَها سَبْعَهُ أَبْوابٍ لِکُلِّ بابٍ مِنْهُمْ جُزْءٌ مَقْسُوم[۲۵]؛ جهنم میعادگاه همه آنهاست! هفت در دارد و برای هر دری، گروه معینی از آنها تفسیم شدهاند!»
رسول خدا (ص) با شنیدن این آیه به شدت گریه کرد؛ به گونهای که از گریه آن حضرت، اصحاب نیز گریستند، هرچند کسی نمیدانست جبرئیل چه چیز بر او نازل کرده است و کسی نیز نمیتوانست در آن حال با رسول خدا (ص) سخن بگوید.
از آنجا که پیامبر (ص) از دیدن فاطمه (س) خوشحال میشد، برخی از اصحاب به سراغ آن حضرت رفتند تا با آمدنش گریه رسول خدا (ص) تمام شود. آنها فاطمه (س) را در حال آسیاب کردن جو یافتند که میفرمود: آنچه نزد خداست برتر و ماندگارتر است؛ بر او سلام دادند و جریان گریه پیامبر اسلام (ص) را به عرض او رساندند.
حضرت زهرا (س) به خدمت رسول خدا (ص) رسید و گفت: پدر جان! فدایت شوم، چه چیز باعث گریه تو شده است؟
آنگاه رسول گرامی اسلام (ص) آیاتی را که جبرئیل (ع) بر وی نازل کرده بود، قرائت فرمود.
صدیقه طاهره (س) چون آیات عذاب را شنید، با رو به زمین افتاد، در حالی که زیر لب زمزمه میکرد: وای! «وای بر حال کسی که داخل آتش جهنم گردد.»
سرور زنان دنیا و بانویی بهشتی که اولیاء خدا به او مباهات میکنند، به هنگام عبادت، چنان خوف و خشیت الهی در بدنش ظاهر میشد که تمام وجودش به لرزه میافتاد و تمام اعضا و جوارحش ترسان و لرزان میگشت. «کانَت فاطِمَه تَنهِجُ فِی الصَّلاهِ فی خیفَهِ اللهِ تَعالی[۲۶]؛ حضرت فاطمه (س) در نمازش از ترس خداوند، نفس نفس میزد و گریه در گلویش میشکست»
پیامبر (ص) درباره عبادت حضرت زهرا (س) میفرماید: «مَتَى قَامَتْ فِی مِحْرَابِهَا بَیْنَ یَدَیْ رَبِّهَا جَلَّ جَلَالُهُ ظَهَرَ نُورُهَا لِمَلَائِکَهِ السَّمَاءِ کَمَا یَظْهَرُ نُورُ الْکَوَاکِبِ لِأَهْلِ الْأَرْضِ وَ یَقُولُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ لِمَلَائِکَتِهِ یَا مَلَائِکَتِی انْظُرُوا إِلَى أَمَتِی فَاطِمَهَ سَیِّدَهِ إِمَائِی قَائِمَهً بَیْنَ یَدَیَّ تَرْتَعِدُ فَرَائِصُهَا مِنْ خِیفَتِی وَ قَدْ أَقْبَلَتْ بِقَلْبِهَا عَلَى عِبَادَتِی[۲۷]؛ آنگاه که دخترم فاطمه (س) در محراب عبادت، در محضر پروردگار به نماز میایستد، نور عبادتش برای ملائکه آسمان درخشیدن میگیرد؛ بهسان نور ستارگان برای اهل زمین و خداوند پرعزت و جلالت، خطاب به فرشتگانش میفرماید: ملائکه من! بر بندهام فاطمه، سرور کنیزانم، نظر کنید؛ بر درگاه من ایستاده، در حالیکه بند بند وجودش از خوف من مرتعش و لرزان است و با تمامی قلب به عبادت من روی نهاده است.»
بنابر روایت پیامبر (ص)، خود خداوند هم به عبادت فاطمه (س) بر ملائکه مباهات نموده و این عبارت را خطاب به آنان بیان کرده است.
د) دعا و نیایش عابدانه
حضرت فاطمه (س) دعاهاى زیادى مىخواند و به اصحاب و یاران مخصوص پیامبر خدا (ص) برخى از آنها را تعلیم فرمود، که در کتابهاى ادعیه آمده است، ولى در میان آنها دعایى است بسیار با برکت که آن را به حضرت سلمان سفارش فرمودند و افزودند که آن را بیشتر بخواند و فرمودند از جمله آثار آن این است که: تو را تب نمىگیرد و سعى کن بر خواندن آن مداومت نمایی …
سلمان مىگوید: سوگند به خدا که آن را به بیش از هزار نفر آموختم که در تب و بیمارى مىسوختند و به برکت دعاى آن حضرت همگى شفا یافتند؛ و آن دعا این است:
«بِسْمِ اللّهِ النُّورِ بِسْمِ اللّهِ نُورِ النُّورِ بِسْمِ اللّهِ نُورٌ عَلى نُورٍ بِسْمِ اللّهِ الَّذى هُوَ مُدَبِّرُ الاْمُورِ بِسْمِ اللّهِ الَّذى خَلَقَ النُّورَ مِنَ النُّورِ اَلْحَمْدُ لِلّهِ الَّذى خَلَقَ النُّورَ مِنَ النُّورِ وَاَنْزَلَ النُّورَ عَلىَ الطُّورِ فى کِتابٍ مَسْطُورٍ فى رَقٍّ مَنْشُورٍ بِقَدَرٍ مَقْدُورٍ عَلى نَبِی مَحْبُورٍ اَلْحَمْدُ لِلّهِ الَّذى هُوَ بِالْعِزِّ مَذْکُورٌ وَبِالْفَخْرِ مَشْهُورٌ وَعَلَى السَّرّاَّءِ وَالضَّرّاَّءِ مَشْکُورٌ وَصَلَّى اللّهُ عَلى سَیِّدِنا مُحَمَّدٍ وَآلِهِ الطّاهِرینَ»[۲۸]
نقل است که حضرت فاطمه (س) در روزهای شنبه از هر هفته، این دعا را قرائت مینمودند و همچنین به آن سفارش میفرمودند: «اَللَّهُمَّ افْتَحْ لَنَا خَزآئِنَ رَحمَتِکَ، وَ هَبْ لَنَا اللَّهُمَّ رَحمَهً لَا تُعَذِّبُنا بَعدَهَا فِی الدُّنیَا وَ الآخِرَهِ، وَارزُقنَا مِن فَضلِکَ الوَاسِعِ رِزقًآ حَلَالًآ طَیِّبًّا …[۲۹]؛ خداوندا! گنجینههای رحمت خویش به روی ما بگشای؛ رحمتی به ما عطا کن که بعد از آن در دنیا و آخرت ما را عذاب نکنی و از فضل وسیع خویش رزقی حلال و طیّب روزی ما کن؛ و ما را به احدی غیر از خودت محتاج و نیازمند مگردان و توفیق شکرگزاری هرچه بیشتر به ما مرحمت کن و ما را نسبت به خود نیازمند و از غیر خود بی نیاز و عفیف کن! پروردگارا، وسعت (در ایمان و روزی) را در دنیا برایمان عطا کن!
معبودا! پناه میآورم بر تو از اینکه لحظهای روی از ما برگردانی، در حالی که مشتاق توّجه و عنایت توییم! پروردگارا! بر محمّد و آل محّمد درود بفرست و آنچه خود میپسندی برای ما عطا کن و نیروی ما را در آنجا که خودت دوست داری صرف کن، ای مهربانترین مهربانان!»
حضرت زهرا (س) از رسول گرامى اسلام (ص) شنیده بود که فرمود: «إِنَّ فِی الْجُمُعَهِ لَسَاعَهً لَا یُوَافِقُهَا رَجُلٌ مُسْلِمٌ یَسْأَلُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ فِیهَا خَیْراً إِلَّا أَعْطَاهُ إِیَّاهُ؛ در روز جمعه ساعتى است که هر خواسته خیر و نیکوئى در آن ساعت به اجابت مىرسد.»
بعد از این شنیدن این روایت از پیامبر (ص) میپرسد: یا رسولالله! کدام ساعت است؟ پیامبر (ص) در پاسخ میفرماید: «آنگاه که نصف قرص خورشید در افق پنهان شود.»
از آن پس حضرت زهرا (س) در این ساعت از غروب جمعه در دعا و خیر خواهى مسلمانان همت مىنمود و فردى را مأمور کرده بود تا غروب خورشید را به او اطلاع دهد تا برای خود و دیگران دعا کند.[۳۰]
همچنین نقل شده روزی حضرت زهرا (س) نزد پیامبر (ص) رفت و درخواست کنیز کرد. رسول خدا (ص) فرمود: اى فاطمه! به تو چیزى را عطا کنم که از خدمتکار و دنیا با آنچه در آن است بهتر باشد. بعد از نماز سى و چهار مرتبه اللهاکبر، سیوسه مرتبه الحمدلله و سیوسه مرتبه سبحانالله بگو. این کار براى تو بهتر است از آنچه در دنیا مىخواهى و آنچه در آن است. در این حال فاطمه سه بار گفت: از خدا و رسولش راضى شدم و چنین خواهم کرد.[۳۱]
امام باقر (ع) مىفرماید: «به خداوند سوگند اگر چیزى بهتر از این تسبیح وجود داشت، همانا رسول خدا (ص) او را به فاطمه (س) مىآموخت.»[۳۲]
گریز و روضه
بشار مکاری میگوید: در کوفه به حضور امام صادق (ع) رفتم و دیدم طبقی از خرمای «طبرزد» برای آن حضرت آورده بودند و از آن میخورد، به من فرمود: بیا جلو از این خرما بخور.
عرض کردم: گوارا باد، قربانت گردم در راه میآمدم، حادثهای دیدم که غیرتم به جوش آمد و قلبم درد کرد و گریه گلویم را گرفت.
فرمود: به حقی که بر گردنت دارم جلو بیا و بخور، جلو رفتم و از خرما خوردم، آنگاه به من فرمود: اکنون بگو چه حادثهای دیدهای.
گفتم: در راه میآمدم یکی از مأمورین حکومت را دیدم که بر سر زنی میزند و او را به سوی زندان میبرد و او با صدای بلند میگوید: «پناه میبرم به خدا و رسول و به غیر از خدا و رسول، به هیچکس پناه نمیبرم.»
امام صادق (ع) فرمود: چرا آن زن را میزد و به زندان میبرد؟
عرض کردم: از مردم شنیدم که پای آن زن لغزید و به زمین افتاد و گفت: ای فاطمه! خدا آنان را که به تو ظلم کردند از رحمت خود دور سازد! گماشتگان حکومت با شنیدن این سخن او را دستگیر و زدند.
امام صادق (ع) تا این سخن را شنید، از خوردن خرما دست کشید و گریه کرد به گونهای که دستمال و محاسن شریف و سینهاش از اشک چشمانش تر شد، سپس فرمود: «ای بشار! برخیز با هم به مسجد سهله برویم و برای نجات و آزادی آن بانو، دعا کنیم و از خدا بخواهیم که او را حفظ کند.»[۳۳]
به راستی، وقتی امام صادق (ع) با شنیدن حادثه ناگواری که برای یک بانوی شیعه فاطمه (س) رخ داده، اینگونه دگرگون میشود، پس چگونه خواهد شد که اگر جریان مصائب مادرش فاطمه (س) را برای او نقل کنند؟
چه میکنند آن زمانی که بشنوند ظالمی به صورت آن حضرت سیلی زد طوری که گوشوارهاش بر اثر شدت ضربه سیلی، شکسته و جدا شد!
یا امام صادق (ع)! شما از شنیدن مصیبت این بانو گریستید، نمیدانم زینب (س) چه کشید آن لحظهای که مادرش را پشت در دید؛ آن لحظهای که خون روی دیوار را نظاره کرد!
ندارد کودکی طاقت که نیلی زسیلی صورت مادر ببیند
مبادا مادری را دختری خرد به وقت مرگ در بستر ببیند
ندارد طاقتی زهرای اطهر که زینب را به چشم تر ببیند
چه جانسوز است و جانفرسا، خدایا! که داغ مادری، دختر ببیند
نهان کن چادر و سجادهاش را مبادا زینب مضطر ببیند
برو دیوار در را شستشو کن مگر این صحنه را کمتر ببیند
[۱]. روش ابهام در موضوع.
[۲]. قلم/ ۴.
[۳]. آلعمران/۱۵۹.
[۴]. گزیده سخنان رهبری در مرقد امام خمینی (ره): ۱۴/۰۳/۹۵.
[۵]. نساء/۱۶۹.
[۶]. گزیده بیانات در دیدار جمعی از مداحان: ۵/۵/۸۴.
[۷]. مناقب آل أبی طالب (ع)، ج۳، ص ۳۴۱.
[۸]. کشف الغمه فی معرفه الأئمه، ج۱، ص ۴۶۸.
[۹]. زندگانى حضرت زهرا علیها السلام (ترجمه جلد ۴۳ بحار الأنوار) ترجمه روحانى، ص ۹۲۳.
[۱۰]. ادب حضور (ترجمه فلاح السائل)، ص: ۳۵۸.
[۱۱]. منازل السائلین، ص ۳۱، باب اخلاق.
[۱۲]. اربعین حدیث شیخ بهایی، ص ۱۵۹، ح ۳۷.
[۱۳]. اربعین حدیث امام خمینی (ره)، ح ۲۰، ص ۳۲۱ تا ۳۳۳.
[۱۴]. تفسیر کشفالاسرار، ج ۱، ص ۳۸۸.
[۱۵]. برگرفته از تفسیر الکبیر فخر، ج ۱۱، ص ۴۲.
[۱۶]. غافر/۱۴.
[۱۷]. الکافی، ج۲، ص ۱۶.
[۱۸]. بحارالانوار، ج ۶۷، ص ۲۴۹.
[۱۹]. بحارالانوار، ج ۴۳، ص ۷۳.
[۲۰]. انسان/۹.
[۲۱]. بحارالانوار، ج ۴۳، ص ۳۷.
[۲۲]. ترجمه المیزان، ج ۱، ص ۲۲۹.
[۲۳]. مخزن العرفان در تفسیر قرآن، ج ۱۵، ص ۱۱۶.
[۲۴]. فاطر/۲۸.
[۲۵]. حجر/۴۳ و ۴۴.
[۲۶]. زندگانى حضرت زهرا علیها السلام (ترجمه جلد ۴۳ بحار الأنوار)، ص ۹۳۲.
[۲۷]. الأمالی للصدوق، ص ۱۱۳.
[۲۸]. مهج الدعوات و منهج العبادات، ص ۷.
[۲۹]. بحارالانوار، ج ۸۷، ص ۳۳۸.
[۳۰]. دلائل الامامه، ص ۷۱.
[۳۱]. من لایحضره الفقیه، ج ۱، ص ۳۲۱.
[۳۲]. الکافی، ج ۳، ص ۳۴۳.
[۳۳]. بحارالانوار، ج ۱۱، ص ۲۲۵.
بازدیدها: ۱۱۷۳